علامه جعفری می گفتند توی یکی از زیارت هام که مشهد رفته بودم، به امام رضا گفتم: «یا امام رضا! دلم می خواد توی این زیارت، خودم رو از نظر تو بشناسم که چه جوری منو می بینی. نشونه اش هم این باشه که تا وارد صحن شدم، از اولین حرف اولین کسی که با من حرف می زنه، من پیامت رو بگیرم.»
گفتند وارد صحن که شدم خانمم رو گم کردم. این ور بگرد، اون ور بگرد، یه دفعه دیدم داره می ره، خودم رو رسوندم بهش و از پشت سر صداش زدم که "کجایی؟" روشو که برگردوند دیدم زن من نیست. بلافاصله بهم گفت: «خیلی خری!». حالا من هم مات شده بودم که امام رضا عجب رک حرف می زنه! زنه دید انگار دست بردار نیستم دارم نگاهش می کنم گفت «نه فقط خودت، پدر و مادر و جد و آبادت هم خرند!».
علامه می گن این داستان رو برای شهید مطهری تعریف کردم تا ۲۰ دقیقه می خندید!
خاطره، لطیف و صادقانه است؛ حال، مقایسه کنید با گزافه گو هایی که ادعای ارتباط با امام زمان می کنند.
کره جنوبی از لحاظ میزان جراحی زیبایی در جهان مقام اول را دارا میباشد ،خانمها در این کشور سعی در تغییر ظاهر خود به شکل خانمهای اروپای دارند ،تغییر چشمها از حالت بادامی و تغییر صورت یکی از خواستههای عمومی در این کشور میباشد
این امر و رسیدن به تصویر ایدهآل زیبایی آنچنان همه گیر شده که اکثر این خانمها در آخر کار یک شکل میشوند،بطور مثال شرکت کنندگان یک مسابقه زیبایی که همگی جراحی زیبایی انجام دادهاند به نظر میرسد که همگی باهم خواهرند!
چند سال پیش وقتی بساط نقاشی برادرزاده ننه صنوبر در حیاط خانه پهن بود، برگی از درخت روی صفحه کاغذ افتاد. ننه صنوبر دور تا دور برگ را روی صفحه سفید کاغذ کشید. نقاشی شبیه برگ شد آن وقت با مداد سبز آن را رنگ کرد. درست همین لحظه بود که ننه صنوبر فکر کرد میتواند نقاشی کند.
فرزند منور رمضانی "ننه حسن" این نقاش ۷۶ ساله میگوید: «سال ۷۸ من سیاهقلم کار میکردم و مادرم کنار دست من مینشست و از روی کارهای من کار میکرد. کارهایش از دید من خیلی خاص بودند پس تشویقش کردم که بیشتر کار کند و نقاشی بکشد.»
به نوشته خبرگزاری مهر:«شوهر ننه صنوبر اهل گرجستان بود ولی خودش از ایلاتی های بختیاری منطقه الیگودرز است. حدود ۴۰ سال پیش به تهران آمدند و از همان ابتدا هر دو برای اینکه بتوانند خرج زندگیشان را تامین کنند در کورههای آجر پزی کار کردند.»
پسر ننه حسن که خود نقاش است در مورد چگونگی آشنایی مادرش با نقاشی میگوید: «او از کودکی به قالیبافی و طراحی نقوش قالی مشغول بود.»
ننه صنوبر هر روز بساط نقاشی های کودکانهاش را در محله یافت آباد تهران پهن میکند تا روزگارش بگذرد. میگوید هرچه به ذهنم می رسد میکشم. مردم وقتی می بینند این نقاشی را یک پیرزن کشیده دوست دارند و می خرند.
به گفته مدیر گالریهای خانه هنرمندان:« قیمتگذاری آثارهنرمندان خودآموخته متأثر از جذب مخاطب است که اگر بتواند روی مخاطب تأثیرگذار باشد، قیمت این آثار هم رشد میکند. آثار ننه حسن از حدود یک میلیون و یک میلیون و 500 هزار تومان شروع میشود.»
ننه صنوبر میگوید: "کسانی که سواد دارند این نقاشی ها را در نمایشگاه میگذارند. اگر کسی بگوید چند تومان میفروشی می گویم هر چقدر دوست دارید بدهید و حتما امضایش میکنم چون نقاشان بزرگ هم امضا دارند".
ننه صنوبر، گدایی نمیکند. نقاشی میکشد تا رهگذران "هر چقدر که دوستدارند بدهند" تا او بتواند در این سن بالا هزینههای زندگیاش را تامین کند. در کنار ننه صنوبر، جوانی چهار قلم جنس را در کنار خیابان چیده و مشغول دست فروشی است. پشت سر او جوان دیگری در میان زبالهها در حال جستجو است.
اینکه ننه صنوبر در این سن بالا در کنار خیابان و با یک نوآوری برای گذراندن زندگی خود تلاش میکند، حاوی نکات مثبت و منفی بسیاری است. جمعیت کهنسال ایران در حال افزایش است. همه این جمعیت ننه صنوبر نیستند. درصد زیادی از این جمعیت نیازمند کمک هستند.
حقیقتشناس با بیان این که آثار هنرمندان خودآموختهای همچون ننه حسن به طور مستقیم از زندگی آنها نشأت میگیرد میگوید: «آثار این هنرمندان تحت تاثیر زندگی آنهاست و آن چه در زندگی میبینند و دچار آن شده اند به نمایش میگذارند. این آثار قرار نیست که روی زندگی تاثیر بگذارند بلکه یادآوری میکنند آنچه را که دیگر هنرمندان در تولید آثار هنری فراموش کردهاند.»
ننه صنوبر چند سالی است با نقاشی کشیدن گوش به ندای درونیاش میدهد که البته با چاشنی تامین هزینه زندگی نیز همراه است. هنر، هنر است و ارزش گذاری (نه تنها مادی) نیز برعهده مخاطب هنرمند.
بازنمود روایتها، افسانه ها، داستان وارهها، منظومهها، اعتقادات، اسطورهها و آئینهای کهن را میتوان در غالب آثار ننه حسن دید که صادقانه به تصویر کشیده شدهاند.
در جوامع سنتی، مقولهای بنام "بازنشستگی" وجود ندارد. در جوامع در حال توسعه اما بازنشستگان کاربردی ندارند. ننه حسن نشان داد که پیری پایان راه نیست و میتواند سرآغاز فصلی نوین در زندگی باشد. اکنون در بسیاری از جوامع پیشرفته از تواناییها و تجربیات سالمندان در رشتههای گوناگون استفاده میشود و بسیاری از آنها به کارها و علائقی میپردازند که در گذشته وقت، امکان و شاید پول آن را نداشتند.
ترودی شرودر، زن ۶۶ آلمانی سال گذشته به همراه چند زن هنرمند دیگر بعد از بازنشسته شدناش یک مغازه فروش صنایع دستی راه انداخت. او در مورد برنامه کاریاش به دویچه وله میگوید که روز دوشنبه به کلاس آموزش زبان انگلیسی میرود، روز سهشنبه آموزش زبان اسپانیایی در دستور کارش است و روز جمعه نیز برای شاگردانش کلاس آموزش نقاشی دارد. حکایت ننه حسن و ترودی شرودر نمونههای خوبی برای فرهنگسازی است.
![گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org](http://persian-star.net/1392/4/15/moment.jpg)
So much that you just want to pick them from
Your dreams and hug them for real
كه می خواهید او را از رویاهایتان بیرون بیاورید
و آرزوهای خود در آغوش بگیرید
When the door of happiness closes, another opens
But often times we look so long at the
Closed door that we don't see the one which has been opened for us
ولی معمولاً آنقدر به در بسته شده خیره می مانیم
كه دری كه برایمان باز شده را نمی بینیم
Don't go for looks; they can deceive
Don't go for wealth; even that fades away
Go for someone who makes you smile
Because it takes only a smile to
Make a dark day seem bright
Find the one that makes your heart smile
به دنبال ثروت نرو؛ این هم ماندنی نیست
به دنبال كسی باش كه به لبانت لبخند بنشاند
چون فقط یك لبخند می تواند
شب سیاه را نورانی كند
كسی را پیدا كن كه دلت را بخنداند
Dream what you want to dream
Go where you want to go
Be what you want to be
Because you have only one life
And one chance to do all the things
You want to do
هر جایی كه میخواهی برو
هر آنچه كه میخواهی باش
چون فقط یك بار زندگی می كنی
و فقط یك شانس داری
برای انجام آنچه میخواهی
May you have enough happiness to make you sweet
Enough trials to make you strong
Enough sorrow to keep you human and
Enough hope to make you happy
آنقدر ورزش كنی كه نیرومند باشی
آنقدر غم داشته باشی كه انسان باقی بمانی
و آنقدر امید داشته باشی كه شادمان باشی
The happiest of people don't necessarily
Have the best of everything
They just make the most of
Everything that comes along their way
بهترین چیزها را ندارند
بلكه بهترین استفاده را می كنند
از هر چه سر راهشان قرار میگیرد
The brightest future will always be based on a forgotten past
You can't go forward in life until
You let go of your past failures and heartaches
نمیتوانی در زندگی پیشرفت كنی
مگر غمها و اشتباهات گذشته را رها نكنی
When you were born, you were crying
And everyone around you was smiling
Live your life so at the end
You��e the one who is smiling and everyone
Around you is crying
و اطرافیانت لبخند به لب داشتند
آنگونه باش كه در پایان زندگی
تو تنها کسی باشی که لبخند بر لب داری
و اطرافیانت گریه می كنند
مدیرعامل شرکت توسعه هلدینگ سورینت گفت: 17 فروند هواپیما با سرمایه اولیه هزار میلیارد تومانی از اروپا خریده شده که زمان ساخت آنها از سال 1997 تا سال 2001 است.
به گزارش خبرنگار راه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، بابک زنجانی در حاشیهی مراسم رونمایی از ناوگان شرکت هواپیمایی قشم در جمع خبرنگاران دربارهی فروش بلیت برای این هواپیماها گفت: کسانی که میخواهند بلیت هواپیماهایی این شرکت را بخرند میتوانند از طریق سامانه www.4764.ir اقدام کنند که در زمان خرید 10 درصد به عنوان کارمزد به حساب خریدار واریز میشود.
زنجانی با بیان اینکه سایت این سامانه بسیار سبک بوده و کمتر از سه ثانیه باز میشود، افزود: خرید بلیت از طریق آژانسهای مرتبط با این شرکت نیز انجام میشود که این آژانسها میتوانند به خریداران تا 20 درصد تخفیف بدهند.
وی در پاسخ به اینکه آیا با این روال شرکت متضرر نمیشود؟ گفت: حتما ضرر خواهیم کرد البته ما سال اول را سال ضرر شرکت در نظر گرفتهایم و به طور حتم بعد از اینکه مشتریان خود را جذب کردیم، پیشرفت خواهیم داشت.
مدیرعامل شرکت توسعه هلدینگ سورینت در پاسخ به ایسنا مبنی بر این که اولین پرواز این هواپیماها به کدام مقصد است؟ گفت: اولین پروازمان روز سهشنبه و به صورت رایگان به مشهد مقدس انجام میشود.
زنجانی گفت: سرمایه مجموعه سورینت به زودی وارد بورس میشود.
وی با بیان اینکه هواپیماهای سنگینتر معمولا برای پروازهای خارجی و هواپیماهای کوچکتر برای پروازهای داخلی در نظر گرفته میشوند، اظهار کرد: در مجموعه هلدینگ سورینت حدود 60 شرکت پولسازی میکنند و بهطور کلی میتوان گفت که به هیچ مجموعه بانکی بدهکار نیستیم و این مجموعه، منابع را از خارج کشور جذب میکند.
نخستین همسر محمدرضا شاه پهلوی 11 تیر 1392در سن ۹۱ سالگی در شهر اسکندریه مصر درگذشت.
به گزارش فرارو، یک افسر پلیس محلی و اعضای خانواده او در گفتگو با خبرگزاری رویترز خبر درگذشت این شاهزاده مصری و همسر شاه مخلوع ایران را تأیید کردند.
فوزیه که در مصر با عنوان "شاهدخت فوزیه" شهرت داشت، نخستین همسر محمد رضا پهلوی، خواهر ملک فاروق پادشاه مصر و از خاندان سلطنتی این کشور بود. وی که از دودمان پادشاهی محمدعلی پاشازاده بود، تباری چرکسی، آلبانیایی و فرانسوی داشت چرا که خاندان محمدعلی از آلبانیایی هایی بودند که در زمان فرمانروایی عثمانیها در مصر به مدارج بالا رسیدند.
ازدواج او با محمدرضا به هنگام ولیعهدی شاه ایران در ۱۶ مارس ۱۹۳۹ در قاهره انجام گرفت و پس از برگشت از ماه عسل، مراسم ازدواج در تهران برگزار شد. ازدواج با شاه به فوزیه تابعیت ایرانی بخشید و مجلس شورای ملی او را ایرانی الاصل اعلام کرد.
پس از آنکه رضاشاه از سلطنت برکنار و محمدرضا جانشینن وی شد، روابط فوزیه و شاه رو به سردی گذاشت؛ گفته می شود اشرف پهلوی (خواهر دوقلوی شاه) و ارنست پرون (دوست صمیمی شاه) در ایجاد این تیرگی نقشی کلیدی داشتهاند.
ازدواج فوزیه و شاه ایران به جدایی انجامید و ثبت رسمی طلاق در مصر به سال ۱۹۴۵ و در ایران به سال ۱۹۴۸ انجام شد. بعد از آن فوزیه با سرهنگ اسماعیل حسین شیرین بک وزیر دفاع و فرمانده نیروی دریایی سابق مصر و از بستگان خود در قاهره ازدواج کرد.
ملک فاروق برادر فوزیه در حال احترام نظامی
فوزیه(کودک سمت راست) و برادر و خواهرش بر روی اسب
فوزیه در کودکی
فوزیه در کودکی
فوزیه در کنار دوخواهرش(نفر سمت راست)
فوزیه در جوانی
فوزیه در کنار خواهر و برادرش در لندن (نفر سوم از راست)
فوزیه و خواهرش (نفر سمت راست)
جشن نامزدی فوزیه و ولیعهد ایران در مصر
جشن ازدواج با ولیعهد ایران در مصر
مراسم ازدواج ولیعهد ایران و فوزیه
جشن ازدواج با ولیعهد ایران در تهران
پس از ازدواج با محمدرضا پهلوی در تهران
پس از ازدواج با محمدرضا پهلوی در تهران
در کنار مادر و همسرش درتهران
در کنار همسرش محمدرضا پهلوی در مکانی نامعلوم
در کنار محمدرضا پهلوی در مکانی نامعلوم در ایران
در کنار محمدرضا پهلوی در مکانی نامعلوم در ایران
عکس یادگاری با محمدرضا پهلوی پس از تولد شهناز
عکس یادگاری با محمدرضا پهلوی و شهناز در کاخ سلطنتی
تمبر ویژه ازدواج محمدرضا پهلوی و فوزیه
با دختر خردسالش شهناز
عکس یادگاری با شهناز
عکس یادگاری با محمدرضا پهلوی و شهناز
طلاق فوزیه و شاه ایران در روزنامه ها
عکس یادگاری فوزیه و همسر دوم "شیرین بک"
جابوتیکابا، که به درخت انگور برزیلی معروف است، درخت میوهای است بومی آرژانتین، برزیل و پاراگوئه. میوه آن دارای پوستی به رنگ ارغوانی تیره و مغزی (گوشته) سفید رنگ است که می توان آن را به صورت خام خورد و یا در ساختن مربا، ژله و نوشیدنی استفاده نمود.
گلهای جابوتیکابا سفید رنگ بوده و به طور مستقیم از تنه رشد می کنند. میوه جابوتیکابا با قطر سه تا چهار سانتی متر و یک تا چهار دانه ی درشت، مستقیما بر روی تنه ی اصلی و شاخه های درخت رشد مینمایند که ظاهر متمایزی به درخت میدهد.
ثانیه ها چه زود میگذرند...
با "من و تو" به دیدار هم رفتیم...
با "من و تو" با هم حرف زدیم وآشنا شدیم...
با "من و تو" به هم علاقه مند شدیم و خواستیم تا با هم بمانیم...
با "من و تو" به هم قول دادیم تا با هم صادق باشیم...
با "من و تو" بر سر یک سفره پیمان بستیم که تا زنده ایم هم را تنها نگذاریم...
گذشت و گذشت که من و توی ما هم کم کم رنگ باخت...
کم کم صحبت ها دیگر بوی " من و تو " نمی داد...
صحبت از هر چه که بود تنها بوی " من یا تو " را می داد...
"من یا تو" یعنی مرگ "من و تو"...
شاید خنجر اول را من زدم ولی مطمئنم "او" با ضربه فنی تو جان داد...
اگر دلت به حال " من و تو " می سوخت، جای ضربه فنی، عاشقانه مرحم زخم خنجر میشدی...
"من و تو" حالا مرده...
نه پشیمانی من فایده دارد از خنجری که به خیال خود آگانه از سر نا آگاهی زدم...
و نه تلاش من برای زنده کردن دوباره "من و تو"...
بی انصافی تو تا حدی بود که به ضربه فنی هم اکتفا نکردی...
توی بی معرفت بعد مرگ "من و تو" آن را سوزاندی...
فوآد
قلب مطمئن
حضور فناوری تلفنهای همراه هر روز در زندگی ما بیشتر از گذشته میشود، به گونهای که به بخشی جدایی ناپذیر از زندگانی اغلب ما بدل شده است. موضوعی که بیشتر افراد نمیتوانند آن را باور کنند، میزان آسیب و صدماتی است که این فناوری میتواند بر بدن آدمی داشته باشد. در این اینفوگرافیک تنها به برخی از خطراتی که از بابت استفاده از تلفنهای همراه سلامت ما را مورد مخاطره قرار داده است میپردازیم. آیا وقت آن نرسیده که بیشتر به فکر سلامتی خودمان باشیم؟
|
میخوامت بی نهایت
زبان . .
زمان . .
راه . .
دلیل و نشانه نمیخواهد
بی دلیل دوستت دارم
دوست داشتن . .
دل می خواهد
و یک “من” میخواهد و یک “تو”!
هیــچ کــسی نیســــت !!
جـــز مـــن و تــو ...
و خـــدایـــی کـــه . .
عــاشق ایــن عشـــق بــازی های دزدکیســــت .
ایـــن بــار . . . .
شیطــان را گــول خــواهیـــم زد . .
آخــــره این کوچــه بهشــــت منـــ و توستــــ ...
ﺣﺎﻟـــــــﺎ ﺣﺮﻓـــــــﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﺑﻤـــــــﺎﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﺪ
ﺩﻟﺨﻮﺭﯼ ﻫـــــــﺎیمـــــــﺎﻥ...
ﺩﻟـــــــﺘﻨﮕﯽ ﻫـــــــﺎیمـــــــﺎﻥ...
ﻭ ﺗﻤـــــــﺎﻡ ﺍﺷﮑـــــــﻬﺎﯼ ﻣـﻦ.....،
حالا بگــو
ﺑﺎ ﺍﻭ ﭼـــــــﮕﻮﻧـــــــﻪ ﻣﯿﮕـــــــﺬﺭﺩ
ﮐــــــﻪ ﺑﺎ ﻣـﻦ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺷﺖ . . . ؟!
زن است دیگر ,
جوری عاشق می شود که حس می کنی هیچگاه از کنارت نمی رود....
اما وقتی می شکند
جوری می رود که حس می کنی هیچگاه عاشقت نبوده..
یهویی ...بی دلیل
بگه نگو ...
بگه نمیخوام ...
بگه باهات قهرم ...
بگه دوستت ندارم ...
بگه بسه دیگه ...
بگه برو ....
همه اینا حرفه زبونشه، حرف دلش نیس... !
اون دلش فقط یه بغل میخواد ... !
یه بغل محکم عاشقانه ... !
یه بغل محکم ... !
چـه حسِ قشنگـیه
وقــتـی یکـی بهـت اس ام اس مـــیده:
نگرآنتم دیوونـــه!چــرآ جـوآب نمــــیدی؟!
اسمش را میگذاریم؛ دوست مجازی اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته ... خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند ... وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش را مینویسد وقت میگذارد برایم، وقت میگذارم برایش ... نگرانش میشوم دلتنگش میشوم ... وقتی در صحبت هایم، به عنوانِ دوست یاد میشود مطمئن میشوم که حقیقی ست ... هر چند کنار هم نباشیم هر چند صدای هم راهم نشنیده باشیم، من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم هرکجا که باشد پس دوست من در دنیای مجازی دوستت دارم.
پا به پای کودکی هایم بیا
کفش هایت را به پا کن تا به تا
قاه قاه خنده ات را ساز کن
باز هم با خنده ات اعجاز کن
...
پا بکوب و لج کن و راضی نشو
با کسی جز عشق همبازی نشو
بچه های کوچه را هم کن خبر
عاقلی را یک شب از یادت ببر
خاله بازی کن به رسم کودکی
با همان چادر نماز پولکی
طعم چای و قوری گلدارمان
لحظه های ناب بی تکرارمان
مادری از جنس باران داشتیم
در کنارش خواب آسان داشتیم
یا پدر اسطوره دنیای ما
قهرمان باور زیبای ما
قصه های هر شب مادربزرگ
ماجرای بزبز قندی و گرگ
·
·
·
· غصه هرگز فرصت جولان نداشت
· خنده های کودکی پایان نداشت
· هر کسی رنگ خودش بی شیله بود
· ثروت هر بچه قدری تیله بود
· ای شریک نان و گردو و پنیر !
· همکلاسی ! باز دستم را بگیر
· مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست
· آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟
· حال ما را از کسی پرسیده ای؟
· مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟
· حسرت پرواز داری در قفس؟
· می کشی مشکل در این دنیا نفس؟
· سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟
· رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟
· رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟
· آسمان باورت مهتابی است ؟
· هرکجایی شعر باران را بخوان
· ساده باش و باز هم کودک بمان
· باز باران با ترانه ، گریه کن !
· کودکی تو ، کودکانه گریه کن!
· ای رفیق روز های گرم و سرد
· سادگی هایم به سویم باز گرد!
اینجا دیتاسنتر بزرگ وب سایت فیس بوک در شهر لولئای سوئد است. این دیتاسنتر که در فضایی بالغ بر ۱۰ هزار متر مربع ساخته شده و جزء بزرگترین دیتاسنتر های دنیا میباشد، اطلاعات بیش از یک میلیارد کاربر این شبکه اجتماعی پرطرفدار را در خود جای داده است. در این دیتاسنتر ده ها هزار سرور مسئولیت ذخیره و نگهداری اطلاعات فیس بوک را به عهده دارند. این سرورها به نحوی ساخته و تنظیم شده اند که کمترین میزان مصرف انرژی را دارا باشند. این مرکز دارای سیستم تهویه و برق اضطراری پیشرفته می باشد تا احتمال بروز خطرات و از کار افتادن وب سایت را به حداقل برساند.
این دیتاسنتر که اولین دیتاسنتر فیس بوک در خارج از سرزمین امریکاست، در لولئای سوئد ساخته و راه اندازی شده است. لولئا، شهری در ساحل دریای بالتیک و 62 مایلی جنوب مدار قطب شمال است که به گفته برخی ساختن چنین دیتاسنتر عظیمی در این منطقه باعث بروز سوالاتی شده است اما فیس بوک دلایل ساخت دیتاسنتر خود را عنوان کرده است.
اول اینکه نزدیکی به مدار قطب شمال بدین معناست که فضای بیرونی هرگز گرم نخواهد شد و فیس بوک از هوای سرد طبیعی برای خنک کردن هزاران سرور مستقر، استفاده می کند. در واقع طوری طراحی شده که امکان استفاده از هوای خنک بیرونی برای خنک نگهداشتن سرورها فراهم شود.
دوم اینکه دیتاسنتر طوری طراحی شده که گرمای تولید شده توسط سرورها نیز برای گرم نگهداشتن بخش اداری و برخی اتاق ها و مکانهایی که انسان و مهندسان مانیتورینگ حضور دارند، مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین انرژی هیدروالکتریکی تولید شده و همه چیز به صورت 100 درصد قابل بازگشت به طبیعت است و مشکلات زیست محیطی را ندارد.
سوم اینکه سوئد با داشتن فیبر نوری و زیرساخت فوق العاده قوی و استوار، با تضمین نقل و انتقال دیتا بدون خطا و قطعی دلیل دیگری بود تا فیس بوک دیتاسنتر خود را در آنجا بنا نهد.
فیس بوک، در اوریگان، کارولینای شمالی و حالا سوئد دیتاسنتر داشته و برنامه ریزی کرده تا در سال آینده چهارمین دیتاسنتر خود را در آیوآ ساخته و راه اندازی کند. از آنجایی که فناوری سبز در معماری دیتاسنتر سوئد بکار رفته، در آیوآ نیز قرار است معماری مشابهی برای تولید انرژی سبز استفاده شود که از آن جمله سیستم خنک کننده طبیعی و هوای خنک خارج از جمله آنهاست. طراحی شبکه و ساختمان دیتاسنتر نیز با استانداردهای جدید با تمرکز بر بهینه سازی مصرف انرژی تعریف شده است.
منبع:پرشین استار
کافی است دروغ خود را دو سه بار تکرار کنی تا برایت واقعیت شود .
عروسک فرنگی - آلبا دسس پدس
کافکا در ساحل - هاروکی موراکامی
گوته
مردم ۲ نوع هستند
بخشنده و گیرنده ...
گیرنده ها بهتر میخورند
اما بخشندگان بهتر میخوابند ....
مارک تواین
پس زمانمان را با زندگی کردن در زندگی دیگران هدر ندهیم !
استیو جابز
و آن این است که می بینم بزرگ شده ام!
آنتوان دوسنت اگزوپری
آلبر کامو
خوابیدن یکی از اساسی ترین نیاز های انسان است، به طوری که حتی از غذا خوردن نیز ضروری تر می باشد. در دنیای امروز، بسیاری از ما به دلیل دغدغه ها و دل مشغولی هایمان از اختلالات خواب رنج می بریم. در این اینفوگرافیک، ۱۶ حقیقت در مورد خواب مطرح شده است که ممکن است برای شما جالب باشد. با مشاهده این اینفوگرافیک اطلاعات مفیدی به دست خواهید آورد که می تواند برای سلامت شما و بهبود وضعیت خوابیدنتان مفید واقع شود. علاوه بر این، اطلاعات جالبی درباره حالت های خوابیدن، خوابیدن حیوانات، نوع خواب هایی که انسان می بیند و… نیز آورده شده است.
لوگو یا نشانه، نمادی است برای بیان کردن یک عبارت یا القا نمودن یک مفهوم. آرم ها چیزی شبیه به امضا یا نشانه ای برای وجود یا حضور شخص یا موسسه یا شرکت هستند و در واقع بخشی از هویت آنها را به شمار میروند. آرم ها در هر جایی که آن موسسه یا شخص یا رویداد حضور داشته باشند، به نمایش گذاشته میشوند. دلیل تعویض لوگو هم میتواند به تغییر در سیاستهای کلی شرکت، تغییر فناوری یا شاید هم تغییر نگرش مدیرعامل تازه وارد ایجاد شود. با این اینفوگرافیک نگاهی به لوگوی اولیه کمپانیهای مختلف بیندازید تا متوجه تغییرات آنهای طی سالهای مختلف فعالیت آنها شوید.
در اروپا صحنه ای که به وفور دیده میشود ریل قطاریست که از میان فضای سبز و زیبای شهری عبور کرده است.
در این روزگار، همه حرف خوب می زنند اما آنچه برای دیگران توصیه، نصیحت و سخنرانی می کنند در عمل ناقص اجرا می شود. درست مثل روشنفکری ایرانی، که مثل بعضی چیزهای دیگر در مملکت ما، ناقص متولد شده است؛ مرور رفتار زشتی که به جهت تکرار تبدیل به فرهنگ فردی ما شده است. اما با کنار گذاشتن آنها می توان دنیای جدیدی را برای خود و کائنات ساخت .
۱. هیچکس عقل کل نیست!
در این جهان و بین مخلوقات خداوند، از شما بهتر نیز وجود دارد. بعضی از ما تصور می کنیم خدا فقط ما را با نهایت درایت و تفکر آفریده است. نشانه دانایی؛ اقرار به نادانی و ناتوانی در برابر دانش حقیقی کائنات است. در بارگاه حضرت عشق، آنها که ندانستند، به نادانی خویش اعتراف کردند اما شیطان که فرشته مغرور خداوند بود به تصور دانایی خویش، جاهلانه عمل کرد.
۲. با یک بار دیدن یک نفر، قضاوت نکنیم
یکی از کارهای زشتی که معمولاً ما انجام می دهیم، قضاوت غیر عادلانه درباره افرادی است که شاید فقط یک بار آنها را دیده باشیم! این نهایت ظلم در حق شخصی است که نمی شناسیمش. آن قدر مطمئن قضاوت می کنیم و به شایعات دامن می زنیم! هیچ اشکالی ندارد که در اظهارنظرهایمان درباره سایرین، عجله نکنیم و برای حرمت و آبروی افراد احترام قائل شویم.
۳. کارشناس چند رشته نباشیم
یک اتفاق زشت در کشور ما خود متخصص انگاری خودمان در زمینه های مختلف است. راستی چرا در بیست موضوع متعدد، یک نفر ثابت احساس می کند که خبره است؟ شاید این نیز شهامت بخواهد که وقتی فردی در موضوعی از ما سوالی پرسید، به او بگوییم که «نمی دانم، بلد نیستم، نیاز به تحقیق و مطالعه دارم».
۴. مصرف زیاد، نشان شخصیت هست؟
خارج شدن از جاده اعتدال و میانه روی در هر زمینه ای زشت است. خود را اسیر مارک ها و برندها کردن، بسیار زشت است. بعضی از همسران و مادران ما، آن قدر درگیر وسواس تمیزی و مرتب بودن می شوند که فراموش می کنند، روح زندگی خانوادگی شان، در حال مرگ است! درست و به اندازه مصرف کردن را جایگزین بیماری خرید مدل های جدید کنید.
۵. همیشه فقط حق با ماست؟
همه حق دارند در مسیر احقاق حق خود، تلاش کنند. اما زشتی رفتار برخی از ما این است که همواره حق خود می دانیم که در هر مجادله ای، تصور کنیم حق با ماست. برای لحظه ای به موضوع فکر کنید که چند بار جمله «من اشتباه کردم حق با شماست» را شنیده اید؟ زشت است که فردی همیشه حق را برای خویش بداند!
۶. تفریحی، معتاد هیچ چیز نشویم
خیلی از زشتی های جهان شوخی شوخی جدی می شود. تمام سیگاری ها و معتادان هیچ وقت فکر نمی کردند قرار است در مرداب رفتاری گرفتار شوند که خارج شدن از آن انگیزه مردانه و سلیقه زنانه می خواهد. پس حواس مان به رفقای نارفیق و تفریحاتی که مثل از چاله در چاه افتادن است باشد. این نیز رفتار زشتی است که علیرغم دانستن مان، اما به دلایل مختلف به هر پدیده سرگرم کننده معتاد شویم حتی اگر آن چیز ساعت ها تلویزیون نگاه کردن باشد، که بی تردید به ضرر ماست.
۷. فقط منافع خودمان را جدی نگیریم
همه آنها که زباله اتومبیل خود را در خیابان یا در قلب طبیعت رها می کنند باور دارند که منافع شخصی شان مهمتر از منافع جمعی و ملی است. اگر منافع جمعی ما کمی مهمتر از تامین نیازها و خواسته های خودمان بود بسیاری از کارهای زشتی که تاکنون بعضی از ما انجام داده ایم دیگر اجرایی نمی شد، خلاف های رانندگی سرعت ها و سبقت ها را به خاطر بیاورید. بسیاری از حوادث جاده ای به بهانه و دلیل اجابت منافع آنی و فردی افراد است.
۸. به بهانه انجام احکام، اخلاق را فراموش نکنیم
با آن همه خدای کوچک و بزرگی که بیش از ظهور آخرین پیامبر الهی در مکه وجود داشت و سختگیری بزرگان قریش جهت انجام احکام و رفتارهای خاص مورد نظرشان، چه دلیل موجب ایجاد ضرورت بعثت پیامبر اعظم (ص) و نیز پذیرش دین جدید در بین مردم شد؟ حلقه مفقوده بشر در آن زمان و شاید اکنون، مفهوم «اخلاق» است. اخلاق، دلیل بعثت و ارسال رسالت جدید بوده و هست. حال آیا می شود به بهانه اجرای احکام، اخلاق را کنار گذاشت؟
۹. تغییر از دیگران شروع نخواهد شد
با همه اشکالاتی که اطراف ما وجود دارد اما گروهی فکر می کنند برای اصلاح امور باید اتفاقی از بالا رخ دهد. انگار ما خود نمی توانیم مبنای تغییر باشیم. برای برطرف کردن زشتی نباید به سایرین و تلاش از ما بهتران متکی بود. این نیز یک رفتار زشت است که ما گناه همه ضعف ها را به گردن دیگران بیندازیم و نیز جهت تحول، توقع داشته باشیم که دولت مثلاً افسردگی یا ناآرامی روحی و نداشتن برنامه برای شادی و تفریح پایان هفته ما را تغییر دهد.
۱۰. فردای طبیعت را فدای هوس امروزمان نکنیم
گاهی برخی از ما فراموش می کنیم که طبیعت، امانت و هدیه الهی برای همه نسل هاست. اما بعضی افراد باور دارند که حرمت یک دیگ براساس جوشیدن یا نجوشیدن برای ما تعیین می شود. کنار دریا، میان جنگل و حتی در کوچه منتهی به خانه مان، بی توجهی به طبیعت و آلودگی زیست محیطی، نوعی خودکشی و دیگر کشی است.
۱۱. دروغ مصلحتی، با هر منطقی مصلحت نیست
در ادبیات دینی ما بی نمازی، بی حجابی، بی محاسنی و خیلی بدی های دیگر؛ دشمنی با خدا و بدترین گناه، ذکر نشده بلکه دروغ و دروغگویی عنوان شده است. پس به هیچ بهانه ای نمی توان دروغ گفت: دروغ برای هر کسی و به خصوص برای کسی که خود از زشتی دروغ می گوید زشت تر است اما کسی که خود مدعی زشتی دروغ و همچنین گوینده دروغ است در واقع دروغ و دروغگویی را برای دیگران زشت می داند و نه برای خود. چنین فردی با دروغ دیگر سعی می کند دروغ ثابت شده خویش را کتمان کند.
۱۲. اخمو و عصبانی بودن، نشانه وقار نیست!
یک رفتار زشت که به جهت تکرار زیاد، متاسفانه به عادت و فرهنگ فردی ما تبدیل شده؛ خود درگیری مزمن است. همیشه اخمو بودن و با عصبانیت برخورد کردن، ما را از دیگران جدا می کند. اگر مدیر یا بزرگتر یک خانواده هستید، بد نیست که شخصیت خود را از عینک دیگران ببینید. جدی بودن با عصبانی بودن متفاوت است. معمولاً آدم هایی که ایست قلبی یا سکته قلبی می کنند همان هایی هستند که با لبخند قهر کرده اند.
۱۳. کمتر حرف درست بزنیم و بیشتر درست عمل کنیم
در روزگاری که همه حرف خوب می زنند، خوب عمل کردن باید بیش از پیش مورد توجه مان باشد. یکی دیگر از رفتارهای زشت دیگری که می توان آن را کنار گذاشت، کمتر حرف زدن و بیشتر عمل کردن است. توفیق حرف های معلمان و مربیان تربیتی را باید در تربیت فرزندان و خانواده ایشان جستجو کرد. نکته دیگر، اظهارنظر نکردن درباره همه موضوعاتی که «می دانیم» یا «نمی دانیم» است! اولین گام خردمندی؛ تفکر و سکوت است.
|
- ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه! - قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم! - موبایل هم نشدیم، روزی هزار بار نگامون کنی! - پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن! - آهنگ هم نشدیم، دو نفر بهمون گوش کنن! - مانیتور هم نشدیم ازمون چشم برندارن! - کلاه هم نشدیم حداقل باعث سرگرمی ملّت باشیم! - ته دیگ هم نشدیم که واسطه رسیدن بهمون کلی صبر و سعی و تلاش کنن! - کیبورد هم نشدیم ملّت به بهانه تایپ یه دستی به سر و کله مون بکشن! - صندلی هم نشدیم چهار نفر بهمون تکیه کنن! - مدیر بانک هم نشدیم بریم کانادا خونه 2 میلیاردی بخریم هدیه بدیم به دخترمون! - آبدارچی بانک هم نشدیم 1 میلیارد بزنیم به جیب! - بزم نشدیم یه علفی چیزی به دهنمون شیرین بیاد! - آفساید که خوبه یه خطای ساده هم نشدیم قدِ یه کارت زرد ازمون حساب ببرن... اه - لواشکم نشدیم که یکی برامون ضعف کنه... - به استاد میگم استاد شما که 9 دادی حالا این یه نمره هم بده دیگهههههههههه، یه نگاه عاقل اندر دیوانه کرد، دست گذاشته رو دوشم میگه برو درس بخون! استادم نشدیم شخصیت کسی رو خرد کنیم! - زمبه هم نشدیم حداقل سگارو نگرانمون باشه... - تام و جری هم نشدیم زندگی مون سرتاسر هیجان باشه - نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه - نوزادم نشدیم یکی بغلمون کنه - شریعتی هم نشدیم هر چی جملات قصاره نسبت بدن به ما - ای کی یو سان هم نشدیم آب دهن بمالیم کف کلمون، همه چی حل شه! - چاقو هم نشدیم تا حداقل اینجوری بتونیم تو دل کسی بریم - قاصدک هم نشدیم، پیام رسان و سنگ صبور عشاق شیم - عینک آفتابی هم نشدیم دنیا رو از دید بقیه ببینیم - فلش مموری هم نشدیم حافظه مون زیاد باشه - گوشواره هم نشدیم آویزون ملت شیم - معادله هم نشدیم، کلی آدم دنبال این باشن که بفهمنمون و حداقل دو نفر درکمون کنن - کتابم نشدیم حداقل دوست مهربان بشیم - ماکسیما در افغانستان حدود 6 میلیون تومانه، افغانی هم نشدیم بتونیم ماکسیما بخریم! - مارک آنتونی هم نشدیم جنیفر لوپز رو طلاق بدیم - ای خدا ... بامزی هم نشدیم بچه ها عکسمون رو بچسبونن روی کتاب و دفترشون - مگس تسه تسه هم نشدیم ملت رو بخوابونیم - توپ فوتبالم نشدیم 22 نفر به خاطرمون خودکشی کنن - بوم نقاشی هم نشدیم یکی بیاد رومون 4 تا درخت و 2 تا دونه پرنده بکشه، قیمتی بشیم واسه خریدن مون سر و دست بشکونن |
مریم اون دشمن رو تير بارون كن
- نه حيفه خوشكله دلم نمياد بكشمش ؛
نميخوام سارا اون پسره رو بمبارون كن
- نه شبيه بی افمه نميتونم بكشمش
مهسا تفنگ ها رو پر كن
- باشه ؛ يه لحظه وايسا موهامو ببندم
نيلو خشاب ها رو بيار
- وای يه سوسک داره رو خشابا را ميره
شبنم اون پسره رو بكش
- وای نه نميتونم خون ببينم
سوسن هفتيرا رو پر كن
- اه ديدين چی شد ناخنم شكست
مهناز فردا باید بریم خط مقدم!
- واااای نه! چی بپوشم؟:)))
:))))
به بعضیا باید گفت : کم پیدایی الحمدالله !
.
.
.
این که بعضی وقتا با خودم تو خونه حرف میزنم خیلى عجیب نیست
ولى اینکه گاهى وسطاش میخندم زیاده رویه دیگه نه ؟
.
.
.
من اگه همین الانم زلزله بیاد
با باقیمونده غذایی که لای دکمه های کیبوردم هست میتونم یه ماه زیر آوار زنده بمونم !
.
.
.
امروز صبح که از خواب بیدار شدم اولین سوالی که برام پیش اومد این بود که من کجام !؟
یه کم که دقت کردم فهمیدم مامانم اتاقمو تمیز کرده :))
.
.
.
تنها فایده ای که زاویه پرتاب تو فیزیک داشت
این بود که تو
Angry birds
تبدیل ب ابر قدرت شدم
.
.
.
این همه پولی که دادم روزنامه خریدم تا کار پیدا کنم اگه جمع کرده بودم الان برج العربی رو خریده بودم !
.
.
.
فرق بین مردای قدیم و جدید:
قدیمترها لحن مردها:
گستاخی مکن زن!! طعام را بیاور
امــا اکنون :
عسلم امشب ظرفا نوبت منه یا تو :))
.
.
.
یارو با عصبانیت میره خونه به زنش میگه تمام پردا های خونه رو بکن
زنش همه پرده ها رو میکنه
اصغر میگه بشین حالا دو کالام بی پرده با هم حرف بزنیم
.
.
.
یارو ﻣﻲ ﺯﻧﻪ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ داداشش
داداشش ﻣﻴﮕﻪ : ﺍﺯ ﻋﻤﺪ ﺯﺩﻱ؟
ﻣﻴﮕﻪ : ﺁﺭﻩ
داداشش ﻣﻴﮕﻪ : شانس آوردی ، ﭼﻮﻥ ﺍﺻﻼً ﺣﺎﻝ ﻭ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺷﻮﺧﻲ ﻧﺪﺍﺷﺘم
.
.
.
بعضی وقتا بد نیست لب بالاییت رو با لب پایینت آشنا کنی
و دهن گرامیتو ببندی
قابل توجه بعضی ها
.
.
.
بعضی از آقایون هم هستن با گفتن این جمله که
“والا هرچی زشت تر باشی شانست بیشترهâ€
خودشون رو در دسته بد شانس ها جا میدن
تا از زشتی تبرئه بشن
.
.
.
این روزا فقط میشه به عزرائیل اعتماد کرد
چون حداقلش اینکه قصد و نیتش مشخصه !
ارسـال جدیـدتـرین مطالـب، اخبـار و سـوژه های داغ اینتـرنتی هر شـب به ایمیـل شما |
هیچوخ اونقدر شـــاخ نشو که فقط جنبهی تزئینی پیدا کنی…
اونوقته که میبُرنت، آویزونت میکنن بالا طاقچه
از ما گفتن بود
.
.
.
در یخچال رو باز کردم
یه پشه در حالی که داشت فحش میداد ازش خارج شد ! :|
.
.
.
ما زیاران چشم یاری داشتیم ، یاران هم متقابلا از ما چشم یاری داشتن
ما منتظر اونا ، اونا منتظر ما
.
.
.
ﻣﺎ ﺯ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﭼﺸﻢِ ﯾﺎﺭﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ
ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﻗﺮص ضد ﺗﻮﻫﻢ ﺩﺍﺩ ﺧﺪﺍﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﺍﻻﻥ ﺑﻬﺘﺮﯾﻢ
.
.
.
آیا میدانستید تعداد زوج یا فرد بودن آدمهای کره ی زمین به من بستگی داره ؟
.
.
.
یه پیژامه دارم اینقدر راحته که وقتی تنم میکنم هر ۵ دقیقه یبار نگاه میکنم ببینم پامه یا نه
معاوضه با زمین یا خودرو
.
.
.
بـــــه جــــای ایـــنــکـــه لــبــتــــ رو †پــــرتــــز †کـــنــی مــــغـــزتـــو پُـــرِ †تــــز †کـــن
.
.
.
یه ضرب المثل چینی هم داشم که افتاد شکست متاسفاته :|
.
.
.
انقدر تبلیغ کِــــرِم حلزون رو پخش کردن که آدم هر وقت حلزون می بینه دوست داره بره یه امضا ازش بگیره
.
.
.
دختره متولد ۸۲ نوشته :
“از تنها بودنم راضی نیستم اما خوشحالم که با خیلی ها نیستم …â€
اونوقت ما تا ۱۰سالگی برا هلیکوپتر بای بای میکردیم که چراغ بزنه واسمون !
.
.
.
حساب کنید قیافه دخترای دوران حافظ و سعدی چه جوری بوده
که خال کنج لب یار آپشن محسوب می شده!
.
.
.
رسم رفاقـــــــــــت اینه که
با رفیـــــق پیرشــــــــــــى
نه اینکه وســـــــــــط راه از رفیـــــق سیرشـــــــــــــى
.
.
.
به یکی میگن برو خبر مرگ پدر همسایه رو بده
طرف میره در میزنه میگه بابات خونه است
پسر مرده میگه نه شب می یاد.
طرفم میگه حالا بشین تا بیاد!:)))
.
.
.
ظالم باشی بهت میگن حیوون! مظلوم باشی میگن حیوونی
.
.
.
داداش دوستم رفته مسافرت ماشینشو یه هفته داده دست دوستم باشه
اونوقت داداش من وقتی می ره بیرون شلوارکشو قایم می کنه که نکنه من بپوشمش!
.
.
.
اعتراف میکنم زمان مدرسه دبیرم بهم گفت:
از کلاس برو بیرون، تو با کارات به ساحت مقدس کلاس توهین میکنی.
منم هرهرهر خندیدم و با اعتماد به نفس گفتم: شما انقدر بی سوادی به ساعت میگی ساحت :دی
.
.
.
الان تو اخبار میگه ۳۴۰۰۰ نفر تو امریکا خودشون نمیدونن ایدز دارن :|
یارو خودش نمیدونه تو از کجا میدونی؟ :|
.
.
.
بابام : میخوام این ترم معدلت ۱۸ بشه !
من : باشه ! من این ترم معدلم ۲۰ میشه !
بابام : شوخی میکنی… !؟
من : خودت سر شوخی رو باز کردی
.
.
.
سعی کنین خودتون باشین و اگه اینی که الان هستین خودتونه ، سعی کنین خودتون نباشین !
.
.
.
بیخودی صدای گاو درنیار!
من و تو خیلی وقته دیگه “ما†نیستیم..
.
.
.
طرف می ره خواستگاری واسه پسرش. پدر عروس می گه:
آقازاده دانشگام میرن؟ طرف می گه: مسافر گیرش بیاد چرا که نه!
.
.
.
به هر حال بررسی که می کنم می بینم تنها کسی که به من نخ داد، قرقره بود
.
.
.
یعنی با این شانسی که من دارم اگه دختر به دنیا میومدم
تو جهل عربستانی ها به دنیا میومدم زنده به گورم میکردن.. :|
.
.
.
من اگه دیرتر از اون ساعتى که میخوام بیدار بشم اعصابم خورد میشه دوباره میگیرم میخوابم
.
.
.
یکی فانتزی های فرهنگیم اینه که دوست دارم یه فیلم بسازم
که توش کاپیتان با صدایى آروم و به غایت مودبانه به ملواناش میگه لطفا لنگرها رو بکشید
.
.
.
رسیدم توی کوچه مون ، دیدم یه خانومی داره ماشینش رو بین دوتا ماشین دیگه پارک می کنه….
جای پارک خیلی کم بود و بنده خدا حسابی کلافه شده بود….
وایستادم و فرمون دادم بهش ، « بیابیاااا، خب!حالا فرمون رو کامل برگردون!خوبه خوبه، خاموش کن.»
بعدش هم بدون اینکه منتظر تشکر خانومه بشم راه افتادم برم
که دیدم خانومه صدا کرد و گفت دستت درد نکنه ، زحمت کشیدی!!!!
گفتم خواهش می کنم ، کاری نکردم…
گفت : دانشمند! من داشتم از پارک در می اومدم…
ازین سوتی های ضایع ندیم جلو خانومااا صلواااات :))
ارسـال جدیـدتـرین مطالـب، اخبـار و سـوژه های داغ اینتـرنتی هر شـب به ایمیـل شما |
جاتون خالی دیروز هیچکی خونمون نبود نشستم با خیال راحت شبکه 3 تماشا کردم و حالشو بردم!!
اگر شما همسر ایدهآل خودتان را یافتهاید و واقعاً احساس خوشبختی میکنید حتما به این موضوع نیز فکر کردهاید که چه کنید تا این خوشبختی تداوم داشته باشد. اگر میخواهید خوشبختی یک زندگی واقعی زناشویی دوام داشته باشد، نباید هرگز این شش جمله را بهکار ببرید.
1 - تو درست مثل پدرت هستی: این جمله از دو جهت آزاردهنده است؛ اول اینکه اصلا کار درستی نیست که شخص در مورد والدین همسرش بد صحبت کند. دوم اینکه در همه آقایان ترسی وجود دارد که آنها صفات منفی پدرشان را به ارث برده باشند و نتوانند هرگز از آن رهایی یابند. شاید پدرشوهر شما از آن مردهایی باشد که فکر میکند در خانه همه باید به او خدمت کنند و هرگز در کارهای خانه کمک نمیکند، در این صورت بهجای اینکه بگویید «تو درست مثل پدرت هستی» خیلی صمیمانه آنچه را که از او میخواهید بهزبان بیاورید، مثلاً بگویید «عزیزم لطفاً استکانهای چای را جمع کن».
2 - تو بالاخره کی کارت را عوض میکنی: قبل اینکه چنین جملهای از زبان شما بیرون بیاید، شما باید فکر کنید چرا میخواهید چنین حرفی را بزنید؟ آیا نمیتوانید دیگر شغل شوهرتان را تحمل کنید، چون او دائم در سفر است یا اینکه ساعت کار او خیلی طولانی است؟ شاید هم فکر میکنید نسبت بهکاری که میکند، درآمد خوبی ندارد؟ آیا فکر میکنید که او لیاقت بهتر از اینها را دارد؟ اکثر مردان موفقیت خود را در میزان تأمین بهتر زندگی خانواده میبینند، بنابراین بهتر است قبل از اینکه حرفی بزنید و او را برنجانید، علت این حرف را بیابید و با شوهرتان در مورد آرزوها و نیازهایش صحبت کنید. بدین ترتیب بهتر میتوانید او را بشناسید و شاید هم بتوانید با کمک یکدیگر راهحلی بیابید.
3 - مادرم به من اخطار داده بود که تو احتمالاً این کار را میکنی: این حرف شما نشاندهنده این است که در مورد روابط خصوصی خودتان با دیگران حرف میزنید. این مسئله برای هر مردی ناخوشایند و شبیه یک سیلی محکم بر صورت است، بهخاطر اینکه اکثر مردان مسائل خصوصی را واقعاً خصوصی میدانند و با کسی درباره آن حرف نمیزنند. شما با گفتن چنین جملهای به شوهرتان غیرمستقیم میگویید که مادر شما از انتخابتان راضی نیست و این در آینده اشکالاتی در روابط خانوادگی ایجاد میکند، بنابراین هرگز پایه حرفهای خودتان را بر نظر دیگران نگذارید، زیرا این عمل شما غیرمنصفانه است و ضمناً ارزش حرف شما را هم بالا نمیبرد.
4 - اصلا ول کن، خودم بعدا آنرا انجام میدهم: با گفتن این جمله به همسرتان این احساس را انتقال میدهید که او اصلاً بهدرد هیچ کاری نمیخورد. کلا شنیدن چنین جملهای برای هیچ کس خوشایند نیست که او تصور کند هر کاری که انجام میدهد، غلط است. بنابراین قبل از اینکه چنین جملهای را بگویید و باعث شروع یک دعوا شوید، بهتر است کمی فکر کنید، شاید فقط روش شوهر شما در انجام کار فرق دارد و این دلیل بر غلط بودن آن نیست.
5 - هیچ وقت، تو هیچ کاری را درست انجام ندادی یا هرگز نمیتوانی: گفتن این دو جمله را باید چه مرد و چه زن برای همیشه فراموش کنند و هرگز بهزبان نیاورند چون با شنیدن چنین جملهای هر کس احساس میکند که به او حمله شده است، بنابراین تصمیم به دفاع میگیرد. به همین دلیل اگر دوباره هنگام استفاده از اتومبیل متوجه شدید که باز هم باک بنزین خالی است، سعی کنید با آرامش از همسرتان خواهش کنید که دفعه بعد وقتی متوجه شد که باک بنزین خالی است، حتماً بنزین بزند. مطمئن باشید اکثر آقایان مایلند کاری کنند که همسرشان را خوشحال میکند. البته باید بدانید که این بستگی دارد که شما چگونه با او حرف میزنید.
6 - فکر میکنی که واقعاً این لباس اندازه تو هست: آیا شما میخواهید با این حرف به او بگویید که وزنش اضافه شده؟ بنابراین این جمله اصلاً مناسب نیست، چون مسلماً شوهر شما مایل نیست کنایههای شما را راجع به چاقی بشنود، بنابراین فکر میکند که شما از سلیقه او ایراد میگیرید. بهتر است که شما به روش دیگری سعی کنید، مثلاً به او بگویید «عزیزم موافقی که از امروز بعد از کار به پیادهروی برویم؟ یا اینکه، بد نیست که یک دوچرخه ورزشی بخریم، میتوانیم هر روز کمی ورزش کنیم».بدین ترتیب او را با وزن اضافهاش تنها نگذاشتهاید و احتمالاً پیادهروی دو نفری به بهبود روابط شما هم کمک خواهد کرد
تعداد صفحات : 90