loading...
حرفهای رنگین کمانی
رمیصا فخاری فر بازدید : 70 جمعه 14 تیر 1392 نظرات (0)


ثانیه ها چه زود میگذرند...
با "من و تو" به دیدار هم رفتیم...
با "من و تو" با هم حرف زدیم وآشنا شدیم...
با "من و تو" به هم علاقه مند شدیم و خواستیم تا با هم بمانیم...
با "من و تو" به هم قول دادیم تا با هم صادق باشیم...
با "من و تو" بر سر یک سفره پیمان بستیم که تا زنده ایم هم را تنها نگذاریم...
گذشت و گذشت که من و توی ما هم کم کم رنگ باخت...
کم کم صحبت ها دیگر بوی " من و تو " نمی داد...
صحبت از هر چه که بود تنها بوی " من یا تو " را می داد...
"من یا تو" یعنی مرگ "من و تو"...
شاید خنجر اول را من زدم ولی مطمئنم "او" با ضربه فنی تو جان داد...
اگر دلت به حال " من و تو " می سوخت، جای ضربه فنی، عاشقانه مرحم زخم خنجر میشدی...
"من و تو" حالا مرده...
نه پشیمانی من فایده دارد از خنجری که به خیال خود آگانه از سر نا آگاهی زدم...
و نه تلاش من برای زنده کردن دوباره "من و تو"...
بی انصافی تو تا حدی بود که به ضربه فنی هم اکتفا نکردی...
توی بی معرفت بعد مرگ "من و تو" آن را سوزاندی...

فوآد

قلب مطمئن

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2692
  • کل نظرات : 185
  • افراد آنلاین : 131
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 303
  • آی پی دیروز : 62
  • بازدید امروز : 1,756
  • باردید دیروز : 291
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 2,985
  • بازدید ماه : 7,248
  • بازدید سال : 31,003
  • بازدید کلی : 287,005