روز اول ماه مبارک بود، چیزی تا افطار نمانده بود، برادرم بی حال روی تخت دراز کشیده بود و چشمانش را بسته بود، می دانستیم با اضافه وزن و علاقه وافری که به خوراکی ها دارد، روزه گرفتن برایش کمی سخت تر است. مادرم در آشپزخانه مشغول آماده کردن بساط افطار بود، من هم کنترل تلویزیون را به دست گرفته بودم و بین شبکه ها می گشتم. پدرم که تازه از راه رسیده بود، نان بربری را به دست مادرم داد و رو به من گفت: "اذان هر پنج شبکه با هم پخش می شود، اینقدر این کانال، اون کانال نکن!" لبخندی زدم و دست از سر تلویزیون برداشتم، سراغ مادرم رفتم تا کمی کمکش کنم.
مدت ها بود همه با هم سر یک سفره ننشسته بودیم، اذان که گفتند، برادرم بدون یک لحظه مکث لیوان شیری را که از قبل آماده کرده بود سرکشید، پدرم زیر لب دعای افطار را زمزمه کرد و آرام گفت: قبول باشد!
این داستان ماه های مبارکی است که هر سال فارغ از هر اتفاقی ما را دور هم جمع می کند. ماه های مبارکی که آغاز و پایانش به دست طلوع و غروب خورشید رقم می خورد و هیچ قانونی جز قانون هستی آن را اداره نمی کند. ساعت افطارش به ساعت اضافه کاری اداره ربطی ندارد و ساعت سحرش پیر و جوان نمی شناسد. ماهی که فرصت می دهد هم به خودمان برسیم و با خودمان خلوت کنیم، هم جویای احوال آشنایانی شویم که قدیم ترها با آنها دوست بوده ایم!
ماه رمضان با آمدنش شیوه اغلب زندگی ها را دگرگون می کند، نوع تغذیه، الگوی استراحت و خواب، میزان ساعات کاری و حتی شیوه مصرف و خرید هم در این ماه تغییر می کند، در واقع تغییر در سبک زندگی، یکی از سوغاتی های این ماه است که می تواند زمینه ساز تغییرات دیگر شود.
این سفره ها برای شما هم آشناست
از کمی قبل از غروب آفتاب، یک سفره با هزار رنگ چیده می شود. چای، شیرگرم، نان و پنیر و سبزی و گردو، گوجه و خیار، خرما، زولبیا و بامیه، شله زرد، سوپ و... تازه این بخش افطاری سفره است، نیم ساعت دیگر قرار است زرشک پلو و مرغ، پلو و خورش با سالاد فصل و سالاد شیرازی و ماست و خیار و... در همین سفره به زحمت جا پیدا کنند. سفره ای که برای پنج مهمان چیده شده است، اما کفاف ۵۰ نفر را هم می دهد!
برای امسال خانه ام قانونی وضع کرده ام، می خواهم سفره های افطارم ساده باشد و برای شام یک نوع غذا بیشتر درست نکنم. شاید وقتی خویشاوندانم را برای افطار دعوت کردم و آنها سادگی سفره ام را دیدند، خودشان هم، همین تصمیم را بگیرند. می خواهم با سادگی سفره ام، بگویم که دوست داشتم در ثواب روزه هایشان شریک شوم، بی هیچ تجمل و تکلفی. من می خواهم از خودم شروع کنم، شما چطور؟
روزی یک جزء قرائت قرآن؛ چند سالی بود که این قانون را همراه با تلویزیون یا رادیو اجرا می کردم، روز اول ماه مبارک قرآنم را از کتابخانه در می آوردم و کنار تلویزیون می گذاشتم. هر روز سر یک ساعت مشخص، می نشستم و یک جزء قرآنم را می خواندم. امسال اما تصمیم دیگری گرفته ام، می خواهم هر روز چند صفحه قرآن، با معنی بخوانم، می خواهم به خودم اجازه دهم که قرآن در من اثر کند، می خواهم امسال شروعی شود برای این که در تمام سال قرآن بخوانم. اصلا شاید با همسرم صحبت کردم تا کمی قبل از افطار و کمی بعد از سحر همگی با هم قرآن بخوانیم. هر سال از دیگران می شنوم قرآن خواندن باید با تدبر و اندیشه باشد، از شما چه پنهان که گاهی در مهمانی ها یا در جمع دوستان همین نکته را با لحنی آموزنده(!) به آنها می گویم، اما دریغ از این که خودم انجامش دهم، ولی من امسال می خواهم از خودم شروع کنم، شما چطور؟
ماه رمضان ما را به خودمان نزدیک می کند، اجازه می دهد کمی زلال تر و شفاف تر به خودمان نگاه کنیم. با کمی صداقت، سهم مان را از تمام اتفاقات ریز و درشت پیدا کنیم، ببخشیم و برای بخشیده شدن به دیگران فرصت دهیم. یک سالی می شود که از خواهرم خبری ندارم، از وقتی که چند اتفاق کوچک، فاصله ای بزرگ بین مان انداخت. حسابی دلتنگش شده ام، از دیگران سراغش را می گیرم، اما دلم آرام نمی شود. همیشه منتظر بودم او یک قدم بیاید تا من صد قدم به سویش بروم و آشتی کنیم، اما امسال می خواهم خودم این یک قدم را بردارم. شاید او صد قدم نیاید، اما این یک قدم من، ارزش صدها قدم را دارد. شماره همراهش را از برادرم گرفته ام خجالت می کشم که زنگ بزنم، اما می خواهم برایش یک پیام بفرستم، بنویسم "سلام آبجی، نماز و روزه هاتون قبول! دلم براتون تنگ شده، برای افطار منتظرتون هستم، منتظر همتون". من می خواهم از خودم شروع کنم، شما چطور؟
از قبل از افطار شروع می شود، تا آخر شب هم ادامه دارد، تازه اگر تکراری هایش را هم بخواهید دنبال کنید تا وقت سحر می توانید پیش بروید، سریال های ماه رمضان را می گویم. دست صدا و سیما درد نکند، مبادا خیال کنید می خواهم زحمت آنها را زیر سوال ببرم، هرگز! فقط می خواهم بگویم مبادا این سریال ها شما را غرق در تلویزیون کند، تا جایی که یادتان برود، درهای آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده شده و تا آخرین شب بسته نمی شود. می خواهم بگویم حیف است که تمام ساعاتِ این ماه عزیز، پای تلویزیون بگذرد. رمضان فرصتی است برای خلوت کردن با خود و فکر کردن درباره خداوند و خلقت و خویشتن. من می خواهم وقت های ماه رمضان امسالم را عادلانه تقسیم کنم، هم درونم را تماشا کنم و گاهی خلوت گزینم، هم بیرونم را ببینم و گاهی با دیگران همراه شوم. شما چطور؟
سحر
اگر تصمیم گرفته اید برای سحری کباب، جوجه کباب، ماهی، کوکو سبزی یا کتلت درست کنید، بهتر است در تصمیم تان تجدیدنظر کنید، چرا که این غذاها به دلیل خشکی که دارند شما را دچار عطش می کنند، در عوض بهتر است سراغ غذاهای دیرهضمی بروید که تا هشت ساعت در معده شما دوام می آورند. مثل چی؟ مثل حبوبات، غلات، خرما و حلیم (حالا راز آن صف های طولانی جلوی حلیم فروشی را فهمیدید!) از موز و بادام هم غافل نشوید؛ با توجه به طولانی بودن روز تا دلتان می خواهد میوه، سبزی های آبدار، کاهو، خیار، هندوانه و خربزه بخورید؛ اگر خوب دقت کنید می بینید که در این فهرست خبری از چای نیست! به این سبب که چای موجب افزایش میزان ادرار و دفع مواد معدنی مورد نیاز بدن، در طول روز می شود. هنگام سحر دست از سر نمکدان بردارید و اینقدر روی غذاها یا میوه ها نمک نپاشید، این همه شوری برای دفع شدن نیاز به آب دارد، از ما گفتن بود!
افطار
از آنجا که معده تان نزدیک ۱۹ ساعت است که رنگ غذا ندیده است، کمی صبور باشید خوردن سه لیوان آب یخ، درست است که تشنگی را برطرف می کند، اما در عوض شما را دچار معده درد و بی حالی می کند، با یک نوشیدنی ولرم شروع کنید، شیر گرم یا چای رقیق با خرما انتخاب های خوبی است، برای افطاری نان و پنیر و سبزی، گوجه و خیار، کمی سوپ یا آش کافی است. دور غذاهای چرب و پرحجم را خط بکشید که این غذاها سبب هنگ کردن معده تان خواهد شد! به یاد دارید که برای سحری غذاهای دیرهضم خورده بودید حالا وقت خوردن غذاهای زودهضم است، غذاهایی که حاوی قند و آرد سفید و زود هضم هستند، شله زرد هم جزو غذاهای زود هضم است.
شام
بهتر است وعده شام همراه افطار باشد، این را هم بگوییم که افطار به خودی خود یک وعده غذایی کامل است. از خوردن غذاهای ادویه دار هم خودداری کنید که سبب می شود تا فردا شب همین موقع احساس عطش داشته باشید، در عوض غذاهای بخارپز و آب پز انتخاب های خوبی برای شام هستند، فعلا از غذاهای چرب و سرخ کرده هم خبری نیست! تا زمان قبل از خواب مقدار زیادی آب، آبمیوه و میوه مصرف کنید تا آب مورد نیاز بدنتان تامین شود
وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا ﴿۴۵﴾
در طول دهه گذشته من و یکی از دوستانم مراحل سخت و دشواری را طی نمودیم از جمله مرگ ناگهانی یکی از اقوام درجه یک ، از دست دادن یکی از دوستان صمیمی بر اثر بیماری و یا مشکل تامین خرج و مخارج در اثر بیکاری تجربیاتی بی رحمانه بودند که با آنها دست و پنجه نرم می کردیم. هر کدام از این تجربیات به طرز ی باور نکردنی برای برهه ای از زمان روحیه ما را حسابی به زمین زد. اما این تجربیات ما را قوی تر کرده و ما را به سوی آینده سوق داد و باعث شد که برای زندگی ارزش بیشتری قائل شویم.در ادامه شما را با چند درسی که در زندگی فرا گرفتیم آشنا کرده و به شما روش های به آرامش رسیدن در زمان بروز سختی ها را نشان می دهیم.
1- همواره به خود اعتماد کنید
گاهی وقتها بد نیست که به این مساله فکر کنید که باید به خود اعتماد داشته باشید این فکر روحیه شما را بهتر کرده و به شما آرامش می دهد. این مساله را همیشه صبح ها به خود یاد آوری کنید. برای اینکهاعتماد ، در نهایت تنها چیزی است که به شما کمک می کند. با همه اعتماد به نفسی که دارید همه سعی و تلاش خود را انجام دهید . و سپس یک قدم با اعتماد بنفس به سمت آینده بردارید. زندگی شما را رها نمی کند. عشق ، پشتکار و تلاش زیاد در صورتی که با همدیگر همراه شوند به ندرت یک شخص را در مسیر زندگی تنها می گذارند.اگر به توانایی های خود اعتماد داشته باشید، اگر مسیر درستی را انتخاب کرده باشید، اگر همه اشتیاق خود را به مرحله عمل برسانید, در نهایت به مقصود و هدف خود خواهید رسید. به عبارت دیگر به محض اینکه به خود اعتماد کنید ، یاد می گیرید که چگونه از پس مشکلات خود بر آیید و به مسیر رشد وارد شوید.
2- روی آن چیزهایی که فرا گرفته اید، تمرکز کنید
اشتباهات و عقب نشینی کردن می توانند شکلی از تمرین کردن درس های زندگی باشند.
اگر مسیر زندگی ساده و بدون خطر باشد ، احتمال رفتن به مسیر اشتباه زیاد می شود. مشکلات مسیر هر آنچه که نیاز دارید را به شما یاد می دهد . بعضی وقتها برای رسیدن به راه درست باید از مسیر سخت عبور کنیم.بعضی وقتها لازم است که قبل از حرکت یک یا دو تایر ماشین را عوض کنیم.
قرار نیست سفر شما خیلی آسان باشد ، باید جوری باشد که ارزشش را داشته باشد. درگیر نشدن با مشکلات مساوی است با درجا زدن و رشد نکردن. هیچ مسیر صاف و همواری وجود ندارد که ارزش زیادی داشته باشد.
3- سطح توقعات خود را پایین بیاورید.
زندگی هیچ تعهدی ندارد که هر آنچه که می خواهید را به شما بدهد. و به ندرت اتفاق می افتد که خواسته هایتان را درست به همان صورتی که توقع داشتید به دست آورید. نقره را به خاطر به دست آوردن طلا از دست ندهید. باید چیزها را به همان شکلی که هستند بپذیرید نه اینکه پایبند آرزو ها و خواسته های خود باشید. اینکه دست آوردهای شما شبیه آرزوهایتان نیستند ، به این معنی نیست که در نهایت به آنچه که می خواهید نرسید.
4- آغوشتان را به سوی کسی که به آن اعتماد دارید باز کنید
شما تنها نیستید ؛ اجازه دهید در زمان سختی ها شخصی باشد که به شما کمک کند. شما می دانید که این شخص دقیقا چه کسی است. نباید توقع داشته باشید که این فرد مشکلات شما را حل کند. فقط اجازه دهید در زمان بروز مشکلات در کنار شما باشد. این اجازه را بدهید که در کنار شما بایستد . نباید لزوما شما را از داخل تاریکی بیرون بکشد فقط در حدی که کمی روشنایی به شما بدهد تا مسیر درست را پیدا کنید. فراتر از این مسائل مهم است که همواره تنها نبودن را به خود یاد آوری کنید. اصلا مهم نیست که وضعیتی که در آن قرار گرفته اید چقدر پیچیده و یا عجیب غریب شده است ، کسی در زندگی شما هست که در همان موقعیت قرار گرفته و می خواهد شما را راهنمایی کند. زمانی که به خود می گویید :" من تنها هستم " . زمانی است که احساس نا امنی شما سعی می کند به شما این دروغ را بقبولاند.
5- از امید برای فعالیت های مثبت استفاده کنید.
تنها در تاریکی می توانید ستاره ها را ببینید. ستاره ها همان امیدهایتان هستند. به دنبال آنها باشید. کمترین کاری که می توانید انجام دهید این است که حواستان باشد که به دنبال چه هستید و بیشترین کاری که می توانید انجام دهید این است که به همان اندازه که آرزوی چیزی را می کنید سعی در بدست آوردن آن نیز داشته باشید. اینکه آرزوی دست نیافتنی داشته باشید زیاد افتخاری ندارد بلکه رسیدن به آن مایه افتخار است. درگیر رسیدن به چیزی شدن باعث می شود که به خواسته هایتان برسید، تنها امیدوار بودن شما را از نا امیدی نمی رهاند. امیدواری باعث می شود که به سمت مقصد حرکت و تلاش کنید و جاده ای که با امید ساخته شده است دلپذیر تر از جاده ای است که با ناامیدی بنا شده باشد ؛ حتی اگر هر دو جاده شما را به یک مقصد رهنمون شوند. اما این مسیر که با امیدواری طی می شود باعث رشد شما در رسیدن به مقصد نهایی خواهد شد. همه این مسائل به داشتن تعادل در زندگی برمی گردد – سعی کنید واقعیت را بدون درنظر گرفتن نیازهایتان بپذیرید تا به هدف نهاییتان دست پیدا کنید.
6- به جای فرار کردن ، به سمت جلو گام بردارید
زمانی که درباره چیزی ذهنتان را متمرکز می کنید، در واقع دیگر به آن فکر نمی کنید. همین فلسفه برای آزاد کردن ذهنتان از افکار منفی گذشته صدق می کند. تلاش فراوان برای دور شدن از چیزهای نامطلوب باعث می شود که شما بیش از حد به آن چیزها فکر کنید جوری که باعث می شود تمامی مشکلات ناشی از بروز آن را احساس کنید. اما اگر انرژی خود را روی رسیدن به خواسته هایتان متمرکز کنید، نا خود آگاه از چیزهایی که نمی خواهید فاصله خواهید گرفت. به عبارت دیگر : به جای متمرکز شدن روی حذف نکات منفی ، روی ایجاد نکات مثبت تلاش کنید. (که باعث می شود افکار منفی جایش را به افکار مثبت بدهد)
7- خود را از دور نگاه کنید
همه چیز از دور متفاوت به نظر می رسد. بعضی وقتها نیاز دارید که به خودتان از دور نگاه کنید تا همه چیز را بهتر ببینید. شما بیش تر از آن هستید که چیزی بخواهد شما را دچار مشکل کند. بخشی از واقعیت شما فراتر از نگرانی ها وشک و تردیدها و مشکلات و ناکامی هایتان است. در هر لحظه ای که چیزی را تجربه می کنید سعی کنید خود را از منظری دورتر بنگرید. در حال زندگی کنید. ذهن شما با مشکلات مواجه می شود ولی همچنان شما با مشکلی روبرو نمی شوید. همین حالا به بزرگترین معضلی که با آن مواجه بودید فکر کنید . فکر کنید آن معضل برای شخص دیگری مثل یک دوست صمیمی اتفاق افتاده است. شما چه نصیحتی به او می کردید؟ اگر می توانستید به عقب برگردید و آن مشکل برای شما رخ نداده بود چه کار متفاوتی انجام می دادید؟ به نصیحتهایی که ممکن بود به دوستتان بکنید فکر کنید. آیا شما اکنون از بهترین نصایح خود پیروی می کنید؟ سعی نکنید که مشکلات فعلی شما افکارتان را تیره کند. کمی از دور به خود نگاه کنید و به خودتان چند نصیحت یا پیشنهاد عالی بدهید.
8- به خودتان زمان بدهید
هر چقدر که لازم است به خودتان زمان بدهید. درمان عاطفی نیازمند طی کردن مسیر خود است. در آن مسیر عجله نکنید.به دیگران هم اجازه چنین کاری ندهید. عبور از چنین مشکلاتی یک روزه طول نمی کشد بلکه تشکیل شده از گام های کوچکی است که شما را قادر می سازد تا ازپل هایی که پشت سرتان خراب کرده اید خود را رها کنید. امروز هر نفسی که می گذرد همانند یک گام برای شماست. اجازه ندهید که مشکلات دیروز امروزتان را خراب کند. فقط به این خاطر که دیروزتان غم انگیز بوده دلیل این نیست که امروزتان نیز قرار است غم انگیز تمام شود. زخم های ما اغلب ما را به سمت بهترین و زیباترین بخش زندگیمان هدایت می کنند. امروز این وقت را دارید که این بخش های درونی تان را کاوش کنید. زمان کافی به خود بدهید و به خود اجازه دهید که بهبود پیدا کنید.
9- هر پایان سرآغاز شروعی دیگر است
روزی شخصی گفت : " هر شروع تازه ای ،در پایان شروع های دیگر ایجاد می شود. " . امروز یک شروع تازه است با آن چنین رفتار کنید : دست از فکر کردن به اینکه چه خواهد شد بردارید و به این فکر کنید که چگونه می تواند بشود. با خودتان بگویید :" گذشته عزیزم از تو بابت همه درسهایی که از گذشته به من دادی متشکرم . آینده عزیزم ، من برای هر چیزی حاضرم !" برای اینکه یک شروع فوق العاده درست در زمانی رخ می دهد که شما فکر می کنید همه چیز به پایان رسیده است.
اکنون نوبت شماست، چه چیزی در زمان سختی ها به شما آرامش هدیه می کند؟ نظرتان را با ما در میان بگذارید..
گیاهشناسان ژاپنی تاکید میکنند که کاشت گیاهان بامبو در مناطق زلزلهخیز بسیار مفید است، چون ریشههای این گیاهان در زیر خاک چون شبکهای از تارها به یکدیگر تنیده و مانع حرکت خاک هنگام تکانهای زمین میشود. همچنین از این گیاه برای ساخت انواع محصولات خانگی از قبیل سبد و صندوق و حصیر و غیره استفاده میشود. درباره شهر کیوتو باید گفت که این شهر یکی از زیباترین نقاط و مناطق جهان است که در جنوب جزیره هونشو قرار دارد. این شهر دارای 1,466,163 نفر جمعیت و از سه جهت شمال، غرب و شرق به کوه محدود میشود.
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/02.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/03.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/04.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/05.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/06.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/07.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/08.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/09.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/10.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/11.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/12.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/13.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/14.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/15.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/16.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/17.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/18.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/19.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/20.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/21.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/22.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/23.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/24.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/25.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/26.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/27.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/28.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/29.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/30.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/31.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/32.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/33.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/34.jpg)
![](http://persian-star.net/1392/4/01/Bambo/35.jpg)
منبع:پرشین استار
غریبه هستی .
غریبه ای تلخ و سرد و دوست نداشتنی .
من ,
به آرامی ساکم را باز می کنم ,
بوسه هایم را روی هم می چینم ,
مهربانی هایم را تا می کنم ,
خنده هایم را جمع می کنم ,
ساک سنگین می شود ,
درش را می بندم .
برای خانه ی تو , حتی , نیم نگاهی نیز باقی نمی گذارم .
راه می افتم .
تو را ترک می کنم .
...
نامهربان که می شوی ,
ترک کردنِ تو ,
از هر حضوری , ساده تر است ...
مهربانِ من
نــه!!
واسه فروردینــــــــی ظــــــــــــــــاهـــــــــــ
نــه!!
واسه فروردینــــــــی فــــــقـــــــط صـــــــــــــــداقـــــــتـــ
واسه فروردینــــــــی فــــــقـــــــط بـــــــــــــــــــاطــــــــ
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دوتا کـــوک بزن میرم خونه میدم مـامـانــم با چرخ خیاطـی بدوزه..
تو رادیو پرسید که : شما برای حفظ امنیت توی فضای مجازی چیکار میکنید؟
یه خانومی زنگ زد گفت : من توی فضای مجازی سعی میکنم اصلا به اینترنت وصل نشم :|
بهش حسودیم شد....عقل نداره و راحته خداییش...........والا به خداااااااااااااااااااااااااااا
ﮔﺎﻫﻲ ﻛﺴﻲ ﻣﺎﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﻴﻢ ...
.
.
.
.
.
.
.
ﺧﻼﺻﻪ ﻳﻪ ﻣﺸﺖ ﻧﻔﻬﻢ ﺩﻭﺭ ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻳﻢ ﺗﺸﻜﻴﻞ
ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺩﺍﺩﻳﻢ :-|
.
.
.
.
ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﻭ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺧﻠﻮﺕ ﮐﻨﯿﻢ!
ﭼﯿـــــــــــــــﻪ ؟ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﺎ ﺍﺯ
ﺍﻭﻧﺎﺷﯿﻢ؟!
برو !!!!!! ﺑﺮﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﺘﺮﺱ|: !!!
ﺗﺴﺒﯿﻢ ﮐﻮﻭ؟!!! ﮐﯽ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘتتتتتتتتتتته؟
..............................
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
طرح ضربتی شیطان برای روزه داران عزیز!!
...................
.
به آدم محبت کنی سوارت میشه!
.
اما...
به خر محبت کنی اصلا براش فرقی نداره...بس که ثبات شخصیت داره این بزرگوار!!!
منبع: پرشین استار
کسانی را که دوست داری همیشه کنار خود داشته باش و بگو چقدر به آنها علاقه و نیاز داری. مراقبشان باش. به خودت این فرصت را بده تا بگویی: «مرا ببخش»، «متاسفم»، «خواهش میکنم»، «ممنونم» و از تمام عبارات زیبا و مهربانی که بلدی استفاده کن.
این بخش از گفتوگوی چلچراغ با حسن روحانی در ادامه میآید:
امام خمینی (ره): میراث او یعنی جمهوریت و اسلامیت را باید به یک اندازه پاس داشت.
آیتالله طالقانی: کاش همگان به اندازه او اهل تساهل و مدارا بودند.
مهندس بازرگان: مسلمان متخصص که همواره در مسیر اعتدال بود.
شهید چمران: کسی که معتقد بود تقوا مهمتر از تخصص است اما آن کس که تخصص نداشته باشد و کاری را بپذیرد، بیتقواست.
شهید مطهری: کاش امروز بود تا از آزادی اندیشه منتقد و مخالف دفاع میکرد.
شهید همت: سرمایهای برای ملت ایران که متعلق به هیچ جناحی نیست.
دکتر شریعتی: او از امام حسین (ع) آموخته بود که آزادگی مقدمه دینداری است.
دکتر بهشتی: روحانی دوراندیشی که دین، سیاست و جهان مدرن را خوب میشناخت.
اصغر فرهادی: سینماگری جامعهشناس که نامش در تاریخ مشاهیر ایران میماند.
علی کریمی: طغیان تکنیک که رفتارهای اخلاقیاش هم به یادگار میماند.
سهراب سپهری: او قطاری میدید که سیاست میبرد و چه خالی میرفت.
امیرکبیر: اسطوره سیاستورزی در چارچوب منافع و دنبال کردن اقتدار ملی.
علی حاتمی: دیالوگهای فیلم «حاجی واشنگتن» او بازنمایی برهههایی از سیاست داخلی و خارجی ماست.
تخت جمشید: ذخیرهای ماندگار برای افتخار کردن و فرصتی برای توسعه توریسم و رساندن پیام عظمت ما به دنیا.
دماوند: این دیو سفید پای در بند، نشان آن است که در پس هر فراز و فرودی، میتوانیم به قلههای بلند نظر داشته باشیم.
مشهد: جایگاه تجلی عمق احساس مذهبی و روحیات معنوی ایرانیان.
دریاچه ارومیه: نگین آبی آذربایجان که با بیتدبیری، از فرصت به تهدید تبدیل شده و باید نجاتش داد.
خلیج فارس: یکی از بزرگترین فرصتهای استراتژیک ایران و شناسنامه حضور تاریخی ما در جهان.
فردوسی: هویت ایرانی را زنده نگه داشت.
سرود «ای ایران»: مدتی است میبینیم و از دوستان هم شنیدهام که در مراسم مختلف حتی مراسم عروسی، سرود «ای ایران» خوانده میشود. حس من موقع شنیدن کلمه ایران، مانند حس همان آدمهایی است که در یک حرکت جمعی هماهنگ نشده، خواندن و شنیدن سرود «ای ایران» را دوست دارند. حس غریبی است، مثل اینکه یکباره چند میلیون ایرانی به فکر مظلومیت وطن افتادهاند و از آنچه بر سرش میآید ناراضیاند. گویی غرور و افتخار را طلب میکنند. نمادهای غرور ملی و فرهنگ ایرانی را باید از دست تخریبها دور داشت. اگر اینها بناهای معماری هستند، باید حفظ کرد. اگر دانش و ادبیات است، باید آموخت و گسترش داد و باید به یاد داشت که سرمایه غرور و فرهنگ یک ملت اگر به شیوه درست استفاده شود، هر قدر بیشتر استفاده شود، زایندهتر و اثربخشتر میشود.
ترانههای شجریان: تعداد ایرانیانی که صدای شجریان را نشنیده باشند، زیاد نیست و شاید اصلا کسی نباشد که صدای او را نشنیده باشد. حداقل همه ایرانیان صدای ربنای او را بارها بر سر سفره افطار شنیدهاند. من نیز به نوای موسیقی او گوش دادهام. هم شکوه و گلایه او در «بیداد» را شنیدهام، هم به «دستان» او گوش دادهام، هم شعر سعدی را در «نوا» و مرکبخوانی او شنیدهام و هم به هشدار او که «تفنگت را زمین بگذار» باور دارم. او هنرمند بزرگی است و عصاره دو قرن موسیقی ماست، با هنرمندان بزرگی کار کرده و آثار ماندگاری خلق کرده است. باید به او و خدماتش احترام گذاشت. هر چند برخی از سلایق سیاسی از او خوششان نیاید
1. آلرژي داريد؟ بخنديد!
وقتي دچار آلرژي ميشويد، سعي کنيد خود را در موقعيت خنديدن قرار دهيد. شرکتکنندگان در تحقيقي که از سوي محققان ژاپني انجام شده بود.
زمانيکه به تماشاي يک فيلم خندهدار نشسته بودند کمتر دچار حساسيتميشدند اما همين افراد زمانيکه به تماشاي يک فيلم جدي نشستند، پياپي عسطه ميکردند. خنده موجب عملکرد سريع سيستم عصبي پاراسمپاتيک شما ميشود و سبب ميشود فرد کمتر دچار حساسيت شود.
2. بدنتان زخم است؟ خوشاخلاق باشيد!
خوشرفتاري موجب ميشود که زخمهاي بدنتان زودتر بهبود يابد. دکتر جانيت کيکلت، استاد روانپزشکي دانشگاه اوهايو معتقد است که رفتار خصمانه و خشونتآميز، روند بهبود زخمها و کبودشدگيها را کاهش ميدهد. اما خوشرفتاري و مثبت انديشي موجب ميشود که ميزان واسطه شيميايي سايتوکين در بدن افزايش يابد. سايتوکين موجب ميشود که سلولهايي که براي ترميم زخم يا هر نقطه آسيبديده بدن نياز هستند، در نواحي اطراف زخم، زودتر تکثير شوند. بنابراين سعي کنيد شاداب و سرحال باشيد. دوستانتان را با يک دعوت براي شام يا ناهار غافلگير کنيد. به ديدن اقوام و خويشانتان برويد و سعي کنيد به مردم کمک کنيد. خواهيد ديد که در مدت کوتاهي خوب ميشويد.
3. بيماريد؟ خوشبين باشيد!
کنار گذاشتن بدبيني گاهي بيماري شما را تا حد بسياري بهبود ميبخشد. نتايج تحقيقات نشان داده است افرادي که در تستهاي خوشبيني نمره خوبي گرفتهاند 55 درصد کمتر از افرادي که هميشه احساس شکست و نااميدي ميکنند در معرض خطر مرگ به خاطر بيماريهاي قلبي و عروقي قرار دارند. بنابراين سعي کنيد در هر هفته فهرستي از افرادي که سپاسگزارشان هستيد مانند دوستان، اقوام و... تهيه کنيد. همچنين سعي کنيد از ناراحتي و نااميدي در خصوص نداشتن چيزهايي که هنوز به آنها دست نيافتهايد، خودداري کنيد. تمرکز بر حس سپاسگزاري موجب ميشود که نگاه مثبتي به زندگي داشته باشيد.
4. دنبال تناسبانداميد؟ تصويرسازي کنيد!
در ذهن خود تصويري از ورزشها و نرمشها را تداعي کنيد تا روند بهبودتان سريعتر شود. دانشمندان دانشگاه کليولند آمريکا معتقدند که تنها ساختن تصويري ذهني از بلند کردن وزنه و يا وزنهبرداري موجب ميشود که ماهيچههاي قويتر داشته باشيد و روند بهبودتان سريعتر شود. در تحقيقات دانشمندان دانشگاه کليولند مشخص شد مرداني که تنها در ذهن خود تصويري از ورزش و وزنهزدن براي عضله دوسربازو ساختهاند حجم ماهيچهاي آنها بدون اينکه حتي يک کيلوگرم وزنه زده باشند به اندازه 13 درصد افزايش يافته است. بنابراين هر روز براي 15 دقيقه در ذهن خود تصور کنيد که ماهيچه آسيبديدهتان را نرمش ميدهيد. تمام جزييات ورزش را در ذهن خود تصوير کنيد. هر فشاري را که به ماهيچهتان وارد ميشود، در ذهن تصوير کنيد
ممکن است برداشت غلط از یک رفتار، باعث خاتمه یافتن یک رابطهی عاطفی شود. برخی زوجها بهعلت عدم درک متقابل، دچار سوءتفاهم و بوجود آمدن کدورت در رابطۀ خود میشوند. شاید علت اصلی این کدورت، تفاوت دنیای زنان و مردان باشد.
اگر مایلید بیشتر با دنیای مردان و رازهایی را که ممکن است هیچگاه برای شما بازگو نکنند آشنا شوید، ادامه مطلب که بر اساس روانشناسی جنسیت گردآوری شده را از دست ندهید.
نشان دادن علاقه با رفتار
برخی از مردان ترجیح میدهند به جای گفتن دوستت دارم، با حرکات و اعمالشان علاقه خود را نشان دهند. تعجب نکنید اما بعضی از مردان ممکن است با کمک کردن در امور خانه، تمیز کردن حیاط و حتی بیرون گذاشتن زبالهها، عشق خود را به طرف مقابل نشان دهند. پس نشنیدن ‘دوستت دارم’ از زبان فردی که با او در رابطه هستید را به معنی بیاحساس بودن و کمعلاقگی وی نپندارید.
تعهد دادن دیر اما طولانی
مردان به ترس از تعهد دادن مشهورند. شاید به این خاطر که آنها در مجموع به ازدواج جدیتر و سختگیانهتر از زنان نگاه میکنند. اغلب مردها تا زمانی که مطمئن نشوند تا آخر عمر میتوانند زندگی مشترک را تامین کنند، ازدواج نمیکنند.
تصدیق نکردن
هنگامی که شما به حرفهای دیگران گوش میدهید، احتمالا با بله، متوجه هستم و … فرد متقابل را تصدیق و توجه خود را به گفتههایش نشان میدهید. اما اغلب مردان این کار را انجام نمیدهند. با این وجود، معنی این، گوش ندادن و عدم توجه نیست. مردان ممکن است ساکت باشند و همزمان به حرفهای شما فکر کنند، پس از ساکت بودنشان عصبانی نشوید.
انجام فعالیتهای مشترک
مردان ترجیح میدهند روابط خود را با انجام فعالیتهای مشترک تقویت کنند، تا با گفتگو درمورد احساساتشان. برای بیشتر مردان، انجام ورزشهای دونفره و روابط زناشویی، آنها را به شریک زندگیشان نزدیکتر میکند.
زمانی برای خلوت کردن
همان اندازه که انجام فعالیتهای دونفره اهمیت دارد، زمانی برای خلوت کردن نیز برای مردان بسیار با اهمیت است. شریک زندگیتان را به انجام دادن کارها و سرگرمیهای مورد علاقهاش تشویق کنید. در این صورت شما نیز زمانی برای خلوت کردن خواهید داشت. هنگامی که دو طرف یک رابطه، زمانی برای خلوت کردن و پرورش خود داشته باشند، از با هم بودن نیز لذت بیشتری خواهند برد.
پیروی از والدین
اگر میخواهید بدانید که یک مرد در یک رابطه عاطفی چگونه عمل میکند، میتوانید به رابطه پدر و مادر او نگاه کنید. رفتار والدین، میتواند خواه ناخواه سرمشق زندگی یک مرد باشد.
زنان تجربههای ناگوار و کدورتها را به خاطر میسپارند و این افکار در آنها باعث احساس اضطراب، نگرانی و اندوه میشود. در مقابل، مردان میتوانند رویدادهای ناخوشایند را سریعتر از ذهن خود پاک کنند. ممکن است شما بخواهید درمورد بحث ناتمام روز قبل صحبت کنید، در صورتیکه شوهر شما ممکن است آن را بطور کامل فراموش کرده باشد.
عدم تشخیص تغییرات رفتاری
اغلب مردان توانایی تشخیص تغییرات رفتاری مانند عوض کردن تن صدا و یا استفاده از کنایه را ندارند. اگر میخواهید ناراحتی و یا احساسات خود را به مرد موردنظر خود بفهمانید، با او واضح و البته با مهربانی صحبت کنید.
قدردانی
از نظر مردان، قدرشناسی مقولهی بسیار مهمی است. مطالعات نشان میدهند پدرانی که به واسطهی مراقبت از فرزندان خود مورد قدردانی قرار میگیرند، شایستهتر و مصممتر به همسران خود در این امر کمک و همراهی خواهند کرد.
فکر کردن به رابطه جنسی
مردان زیر ۶۰ سال، حداقل یک روز در هفته به رابطه جنسی فکر میکنند. این آمار تنها در یک چهارم زنان صدق میکند. همچنین خیالبافی مردان در این زمینه متنوعتر و در مقایسه با زنان دو برابر آنان است. فکر کردن به رابطه جنسی در مردان، امری طبیعی و غیرقابل تغییر است.
رابطه جنسی موفق
عده زیادی از مردان، داشتن رابطه جنسی موفق را بسیار مهم میدانند و اغلب صمیمیت جنسی را در داشتن رابطه با فردی که به او متعهد هستند جستجو میکنند. زیرا زوجی که رابطهی طولانی مدت دارند، بیشتر یکدیگر را میشناسند و میتوانند در برآورده ساختن خواستههای یکدیگر موفقتر باشند.
تنوع در رابطه جنسی
اغلب اوقات آقایان شروع کننده رابطه جنسی هستند. این در حالی است که ترجیح میدهند شروع کننده، طرف مقابل باشد. بهتر است در رابطه جنسی تنوع وجود داشته باشد تا کسلکننده و عادی نشود.
آماده نبودن برای رابطه جنسی
برخلاف تصور برخی از افراد، آقایان همیشه میل به داشتن رابطه جنسی ندارند. برخی عوامل مانند مشغولیت ذهنی و استرس، مانع از برقراری رابطهی مطلوب میشود. پس اگر همسرتان از داشتن رابطه سرباز زد، به این معنی نخواهد بود که دیگر شما را دوست ندارد.
لذت دو طرفه
خشنود کردن طرف مقابل برای مردان اهمیت زیادی دارد. این امر زمانی امکانپذیر است که طرف مقابل خواستههایش را بازگو کند. برخی از زنان از بازگو کردن خواستههایشان خجالت میکشند، اما مردان هنگامی از رابطه لذت خواهند برد که این لذت دو طرفه باشد.
مشکل در برقراری رابطه
مردها هنگامی که پا به سن میگذارند، ممکن است دربرقراری رابطه دچار مشکل شوند. همسر چنین افرادی میتواند با دلگرمی دادن، استرس وی را برطرف کند.
صحبت درمورد علایق
اگر مردان در رابطه خود احساس دوست داشته شدن و قدرشناسی نکنند، ممکن است در مکانهای دیگر دنبال خواستههایشان بگردند. برخی مردان خود را با کار و یا ورزش سرگرم میکنند و عدهای نیز با زنان دیگر رابطه برقرار میکنند. برای پیشگیری از این امر، بهتر است زوجین راجع به خواستهها و علایق خود صحبت کنند و با بیاعتنایی، رابطه خود را بحرانی نسازند.
وقف کردن خود
اغلب مردان خود را وقف زندگی زناشویی میکنند. در حالیکه اگر همسر این افراد نیز باید بتوانند در هزینههای زندگی مشارکت کنند، زندگی زناشویی پرثمری خواهند داشت
روزگاری بود که سینمای ایران به مدد حضور ستارههای خود دوران پرفروغی را میگذراند اما مدتی است که ستارهها هم کمکی به این سینمای از رمق افتاده نمیکنند و در فیلمها حضور پررنگی ندارند، حال سوال اینجاست که ستارهایی که روی پرده نیستند پس کجا هستند و چه میکنند؟
نگاهی به فیلمهای سینمایی که از چندی قبل روی پرده سینماها بوده و هستند نشان میدهد مدت زیادی است که از فیلمی با حضور پرفروغ یک ستارهی سینمایی که علاقهمندان به سینما را به ذوق و هیجان درآورد، خبری نیست، البته برخی فیلمها هم با حضور ستارهها، بعضا خیلی هم فروش نکردند!
اما ستارهها یا سوپراستارهای سینمای ایران چه میکنند؟
هدیه تهرانی
بازیگر فیلم «قرمز» چند سالی است که از حضور جدی در سینمای ایران دوری کرده و در این مدت اخبار حاشیهای زیادی پیرامون او منتشر شده است. با اینکه حضور این بازیگر در سالهای اخیر در سینما کمرنگ بوده اما عدهی زیادی از سینماگران و سینمادوستان او را همچنان تک ستاره و به معنای واقعی «سوپراستار» سینمای ایران میدانند.
هدیه تهرانی که فیلم «پل چوبی» به کارگردانانی مهدی کرمپور را آمادهی اکران دارد تا یکی دو هفته قبل فیلم سینمایی «تهران ۱۵۰۰» را بر پردهی سینماها داشت، فیلمی که با چهرهی کارتونی هدیه تهرانی نمایش داده شد.
او که همیشه با حاشیههایی روبرو بوده، چهار سال قبل نمایشگاه عکسی را با نام «آبانگان» برپا کرد و شاید اوج این حاشیهها از همان زمان و با چالشی که بین او و خبرنگاران پیش آمد، آغاز شده باشد نمایشگاهی که نشست خبری آن اشک هدیه تهرانی را درآورد و سپس بحثهای دیگری درباره هزینهی برپایی آن مطرح شد.
تهرانی که چندی قبل با مهران مدیری در سریال «قلب یخی» همبازی شده بود، در فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» محسن امیریوسفی هم ایفای نقش کرده و احتمالا در جشنوارهی فیلم فجر بار دیگر شاهد حضور وی خواهیم بود.
همچنین این روزها شنیده شده که احتمال دارد، هدیه تهرانی برای بازی در یک نمایش روی صحنه برود.
محمدرضا گلزار
گلزار با وجود اقبالی که سینمادوستان به او داشتند، مدت زیادی است که فیلم پرفروشی نداشته و همانند قبل در گیشهی سینما موفق نبوده است.
البته مدتهاست که خبری از گلزار نیست و تا چندی پیش و پس از اخبار حاشیهای که دربارهی او منتشر شده بود، گفته میشد که وی در آمریکا به سر میبرد و به تازگی مشاهده شده که به ایران برگشته است اما گفته میشود برای بازی در فیلم مسعود کیمیایی به تفاهم نرسیده است.
در خبرها آمده بود بازیگر فیلم «بوتیک» که آخرین بار با فیلم «تو و من» به کارگردانی نیما بانکی در سینماها حضور داشت و قصد دارد پس از تجربهی فیلمنامهنویسی در فیلم «شیشوبش»، یک فیلم مستند را هم در دوبی بسازد.
این عضو سابق گروه موسیقی آریان و نیز بازیکن سابق تیم والیبال هنرمندان، در سریال «ساخت ایران» به کارگردانی محمد حسین لطیفی هم بازی کرده بود که برای شبکه نمایش خانگی تولید شد و با کمترین حاشیهی عرضه شد.
شهاب حسینی
بازیگر فیلم اسکاری «جدایی نادر از سیمین» یکی از بیحاشیهترین سوپراستارهای سینمای ایران است که اتفاقا در فیلمی با عنوان «سوپر استار» هم به کارگردانی تهمینه میلانی بازی کرده است.
او تا چندی قبل با فیلم «حوض نقاشی» که یکی از دو فیلم برگزیده تماشاگران در جشنواره سیویکم فیلم فجر بود، بر پردهی سینماها حضور داشت و این روزها در تدارک ساخت اولین فیلم سینماییاش است.
حسینی قرار است «ساکن طبقهی وسط» را که یک طنز فلسفی است با فیلمنامهای از محمد هادی کریمی بسازد تا اولین کارگردانی خود را تجربه کند.
پیگیریها حاکی از این است که شهاب حسینی برای ساخت فیلمش بازی در چند فیلم را رد کرده است. یکی از این فیلمها «دوران عاشقی» علیرضا رئیسیان است که گفته شده اگر وی نخواهد فیلم خود را جلوی دوربین ببرد احتمال حضورش در این پروژه وجود دارد.
شهاب حسینی در سریال «سرزمین کهن» به کارگردانی کمال تبریزی هم حضور دارد که فیلمبرداری آن هنوز به پایان نرسیده و قرار است تولید مرحلهی دوم این سریال از شهریور آغاز شود.
امین حیایی
آخرین فیلم او «رژیم طلایی» بود که نوروز در سینماها اکران شد و به تازگی در شبکه نمایش خانگی هم توزیع شده است. «خودزنی» هم با بازی این بازیگر اکنون بر پرده سینماهاست.
امین حیایی که سریال تاریخی «کلاه پهلوی» را هم از شبکهی اول سیما در حال پخش دارد، این روزها فیلم «آتیش بازی» به کارگردانی بهمن گودرزی را در حال ساخت دارد. وی در سریالهای «قلب یخی» و «ساخت ایران» هم حضور داشته است.
این بازیگر سینما اواخر سال گذشته پرفورمنس موسیقایی «قحطی نور» را در تالار وحدت روی صحنه برد.
بهرام رادان
آخرین خبرها از بهرام رادان که فیلم «پل جوبی» به کارگردانی مهدی کرمپور را آماده اکران دارد، حاکی از این است که او در کانادا به سر میبرد و مشغول ساخت یک مستند است.
رادان بعد از ساخت «اشتباهی»، یک اثر ۴ دقیقهای مربوط به جشنوارهی فیلم سامسونگ ، ساخت مستندی با نام «رویای شهرت» را در شهر تورنتو آغاز کرد. تهیهکنندگی این اثر برعهده مهدی معزی و بهرام رادان است که با همکاری مدرسه فیلم تورنتو ساخته میشود. شنیده شده که در این مستند، که فیلمبرداری آن تابستان امسال به پایان میرسد، افراد مشهوری از کشورهای مختلف حضور دارند و اولین نمایش آن احتمالا در جشنواره آیندهی فیلم فجر خواهد بود.
او چندی قبل در یک کلیپ کوتاه با گلشیفته فراهانی حضور داشت.
مهناز افشار
او این روزها فیلم «چه خوبه برگشتی» را بر پرده سینماها دارد و از عید فطر هم قرار است فیلم «هیچ کجا هیچ کس» با بازی او اکران شود. علاوه بر این فیلم «پل چوبی» او آماده اکران است که قرار است در اکران دوم عید فطر به نمایش درآید.
افشار قرار است در جدیدترین فیلم مسعود کیمیایی با نام «کلید شکسته» که البته نام آن تغییر میکند، بازی کند.
حامد بهداد
این بازیگر همزمان دو فیلم سینمایی «چه خوبه که برگشتی» و «بیتابی بیتا» را بر پردهی سینماها دارد و بهداد را شاید بتوان پرکارترین بازیگر فعلی سینما دانست چون در حال حاضر دو فیلم «بیتابی بیتا» و «چه که خوبه برگشتی» را بر پردهی سینماها دارد. همچنین فیلم «فرزند چهارم» او هم در انتظار اکران است، البته این سه فیلم همگی به جشنواره سیو یکم فیلم فجر مربوط میشوند.
بهداد قرار است در آیندهای نزدیک در فیلم سینمایی «زندگی جای دیگری است» به کارگردانی منوچهرهادی بازی کندو او در این فیلم با نیکی کریمی، یکتا ناصر و پارسا پیروزفر همبازی خواهد بود.
اکبر عبدی
بازیگر کهنهکار سینمای ایران که اخیرا نشان درجهی یک هنری از رئیسجمهور دریافت کرده است، فیلم «جابهجا» به کارگردانی علی توکلنیا را آماده اکران در عید فطر دارد.
این کمدین سینما اخیرا بازی در فیلم «زندگی دوگانهی فیروز» را به کارگردانی فریدون جیرانی را به پایان رسانده است. او همچنین در فیلم انیمیشن – رئال «نیکان و بچه غول» هم بازی کرده که احتمالا در جشنواره کودک نمایش داده خواهد شد و این روزها در فیلم «یکی برای همه» که بر پردهی سینماهاست حضور دارد.
نیکی کریمی
این ستارهی دههی گذشته سینمای ایران که اخیرا بیشتر به کارگردانی روی آورده، تا چند هفتهی قبل فیلم «تلفن همراه رئیس جمهور» را بر پردهی سینماها داشت و در فیلم میلیاردی و جنجالی «لاله» هم بازی کرده است.
کریمی که این روزها در نمایش «شام با دوستان» در سالن تئاتر ایرانشهر روی صحنه میرود، فیلم «بشارت به شهروند هزاره سوم» را هم آماده نمایش دارد که احتمالا در اکران دوم عید فطر نمایش داده میشود.
همچنین قرار است نیکی کریمی در فیلم جدید منوچهر هادی با نام «زندگی جای دیگری است» بازی کند.
محمد رضا فروتن
بازیگری که دوران طلایی خود را با فیلمهایی همچون «قرمز»، «دو زن» و «زیر پوست شهر» گذرانده آخرین فیلمی که در سینماها داشته «بیخداحافظی» احمد امینی بوده است.
مدتی قبل خبرهایی مبنی بر اینکه قرار است فروتن در فیلمی با نام «کبریت» به کارگردانی فرهاد نجفی بازی کند منتشر شد اما هنوز خبر جدیدی نیست. ضمن اینکه «دلتنگیهای عاشقانه» با بازی محمدرضا فروتن و میترا حجار و به کارگردانی رضا اعظمیان همچنان در مراحل فنی متوقف مانده است.
فیلم «هیچ کجا هیچ کس» با بازی فروتن همزمان با عید فطر اکران میشود.
لیلا حاتمی
یکی دیگر از بازیگران فیلم اسکار گرفته اصغر فرهادی، که چندی قبل به بهانهی نمایش فیلم «گذشته» به همراه همسرش -علی مصفا- در جشنواره فیلم کن حضور داشت. آخرین فیلم سینمایی او «سر به مهر» بوده که در جشنواره سی و یکم فیلم فجر نمایش داده شد و هنوز هم اکران نشده است.
رضا عطاران
بازیگر و کارگردان عرصهی طنز سینمای ایران این روزها مشغول ساخت فیلم سینمایی جدید خود با نام «رد کارپت» است. فیلمی که بخشی از آن را همزمان با جشنواره فیلم کن در شهرهای کن و موناکو با حضور چهرههایی همچون استیون اسپیلبرگ و جارموش فیلمبرداری کرد و الان در ایران کار را دنبال میکند.
عطاران هم چنین در فیلم «آیینه شمعدون» به کارگردانی بهرام بهرامیان نقش متفاوتی داشته اما ساخت این فیلم فعلا متوقف شده است.
الناز شاکردوست
این بازیگر سینما که مدتی قبل در «رالی ایرانی» حضور داشت، این روزها در «آتیش بازی» به کارگردانی بهمن گودرزی بازی میکند و آخرین فیلمش در سینماها «رسوایی» مسعوددهنمکی بوده است.
این باران است که باعث رشد گلها میشود نه رعد و برق !!
2- یک قلــب پـــاک؛
از تمــــام مــعـــــابـــد و مســـاجــــد
و کلیـــســـا هــــای دنیـــــا مــقـــدس تـــر است ...
3- این روزها دلگرمی میخواهم وگرنه چیزی که زیاد است سرگرمی...
4- براي كشتيهاي بي حركت............موجها تصميم مي گيرند.....
5- باید دنبال شادی ها گشت، غمها خودشان ما را پیدا می کنند
6- هميشه دلتنگي به خاطر نبودن كسي نيست
گاهي بخاطر بودن كسي ست
كه حواسش به تو نيست ..........
7- سقوط تاوان پریدن با بعضی هاست
8- ازعصبانیت آدمایی که همیشه مهربونن خیلی بترسید
چون وقتی عصبانــــــــی میشن
دیگه نمیتونن لبخند بزنن..
9- از خدا پرسید: اگر در سرنوشت ما همه چیز را از قبل نوشته ای آرزو کردن چه سود دارد؟
خدا گفت: شاید در سرنوشتت نوشته باشم; هرچه آرزو کرد!!!
10- احساس من قیمتی داشت که برای پرداخت آن تو فقیر بودی �
11- موفقيت براي اشخاص کم ظرفيت، مقدمه گستاخي است ..
12- زمان آدمها را دگرگون میکند اما تصویری را که از آنها داریم ثابت نگه میدارد.
هیچ چیزی دردناکتر از این تضاد میان دگرگونی آدمها و ثبات خاطره نیست!
13- آدمهایی که عشقشونو مثل کانال تلویزیون عوض میکنند،
آخرش باید بشینن برفک تماشا کنند ....!!
14- خودمان را با جمله " تا قسمت چه باشد " گول نزنیم...
قسمت، اراده من و توست...
15- خیـلی احمقیـم اگه فکر کنیـم آدمـا، تـوی شوخـی دلشـون نمی شکنـه
16- همیشه حرف از رفتن هاست کاش کسی... با آمدنش غافلگیرمان کند!!!
17- زمانی كه خاطره هایت ازامیدهایت قویتر شدند پیــــــــــر شدنت شروع میشود ...
18- روزی کسی را پیدا خواهید کرد که گذشته تان برایش اهمیتی ندارد چون می خواهد آینده تان باشد...
19- حسادتِ دوست، از رقابتِ دشمن بدتره !
20- اگه اولش به فکر آخرش نباشی ....آخرش به فکر اولش میفتی !!!
21- به جای پاک کردن اشکهایتان، آنهایی که باعث گریه تان میشوند را پاک کنید.
22- و چقــــــدر دیر می فهمیم
که زندگــــــی همین روزهاییست که منتظــــر گذشتنش هســتیم..
گیتورن (Giethoorn) دهکده ای واقع در بخش هلندی از محدودۀ اویریسیل (Overijssel) می باشد که در محدودۀ شهری استینویکرلند و به فاصلۀ ۵ کیلومتری از شهر استینویک (Steenwijk) واقع شده است.
گیتورن در گذشته شهری مخصوص پیاده رو ها بوده (ماشین ها اجازۀ تردد نداشته اند) و در هلند با لقب “ونیز شمال†یا “ونیز هلند†شناخته می شده است. این دهکده خصوصا بعد از سال ۱۹۵۸ معروف شد؛ یعنی بعد از زمانی که کارگردان هلندی، برت هانسترا، کمدی معروف فانفار (Fanfare) را در آن شهر بر روی صحنه برد. به همین دلیل گیتورن یک شهر توریستی شناخته شده در سطح بین المللی است که در هلند واقع شده است. در قسمت قدیمی دهکده، هیچ جاده ای وجود نداشت و تمام رفت و آمد ها از طریق یک کانال و از روی آب انجام می شد (امروزه نیز فقط یک مسیر دوچرخه سواری دارد). همچنین، دریاچه های موجود در دهکده در طی عملیات استخراج ذغال سنگ بوجود آمده اند.
این شهر در ابتدای سال ۱۲۰۰ به عنوان یک پارک حفاظت شده شروع به توسعه و پیشرفت نمود. اولین ساکنین این منطقه کشاورز بودند و در طی فعالیت خود، تعداد بی شماری شاخ بز وحشی کشف کردند. این شاخ ها متعلق به بزهایی بودند که در سال ۱۱۷۰ در طی سیل جان داده بودند. نام این شهر از روی شاخ بز گرفته شده (Geytenhoren) و نام امروزی (Giethoorn) شکل کوتاه شدۀ آن است.
کانال های این دهکده در طی روز بسیار شلوغ هستند پس صبح زود زمان مناسب تری برای بیرون رفتن و گشت و گذار می باشد. همچنین می توانید به راحتی به شهر رفته و یک روز را در آنجا بمانید زیرا این دهکده به شهر آمستردام نزدیک است و می توانید سفر سیاحتی فوق العاده ای داشته باشید.
دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان باز است ، پر بکش
او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را میخواند ؟
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .
.
.
خوشا آن بنده با عهد و پیوند / که دارد بازگشتی با خداوند
به کام خویش اگر چندی رود راه / چو باز آید نیاز آرد به درگاه . . .
.
.
.
اون لبخندی که برای پنهان کردن دردت میزنی ، لبخند خداست به بنده اش
اون لبخندی هم که پشتش خدا باشه ، تمام مشکلاتو حل میکنه . . .
.
.
.
خدا تلفن ندارد ، اما من با او صحبت میکنم
فیسبوک ندارد ، اما من دوست او هستم
توییتر ندارد ، اما من او را دنبال میکنم . . .
.
.
.
با خدا دعوا کردم باهم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوسم نداره
رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ریختم و خوابم برد
صبح که بیدار شدم مامانم گفت نمیدونی از دیشب تا صبح چه بارونی میومد . . .
.
.
.
تمام خوبی ها را برایت آرزو می کنم ، نه خوشی ها را
زیرا خوشی آن است که تو می خواهی
و خوبی آن است که خدا برای تو می خواهد . . .
.
.
.
نیایش یعضی از ما ادم ها با خدا
و درخواست از او برای حضور در زندگیمان
مانند شیطنت بچه هایی است که در می زنند
و…..
فرار می کنند
.
.
.
زمانبندی خدا بی نظیر است ، نه هیچگاه دیر نه هیچگاه زود
کمی بردباری می طلبد و ایمان بسیار ، اما ارزش انتظار را دارد . . .
.
.
.
یکی از فرق های انسان با خدا این است که انسان تمام خوبیها را با یک بدی فراموش میکند
ولی خدا تمام بدیها را با یک خوبی فراموش میکند . . .
.
.
.
قربون خدای بزرگم برم که اگه خطا کنم
نهایت قهرش بین دو اذانه
دوباره صدام میکنه ، خدا عشق است . . .
.
.
دوست خدا بودن یونیفورم نمی خواهد ، فقط یه دل پاک و زلال کافیست . . .
.
.
.
ﻫﻤﻴــــﺸﻪ ﺳــﺮﻡ “ﺑﺎﻻﺳــﺖ†، ﭼــﻮﻥ ﺑــﺎﻻ ﺳــﺮﻡ “ﺧﺪﺍﺳــﺖâ€
.
.
.
گرفتار آن دردم که تو درمان آنی ، بنده آن ثنایم که تو سزای آنی . . .
.
.
.
خداوندا
دنیای آشفته ی درونم را که تنها از نگاه تو پیداست ، با لالایی مهربان خود ، آرام کن
تا وجود داشتن و بودن را به زیبایی احساس کنم . . .
.
.
.
پروردگارا
بیشتر می جوئیم و کمتر می یابیم
وقتی تو را در نظر نداریم . . .
.
.
.
میگن شبا فرشته ها
از آرزوی آدما
قصه میگن واسه خدا
خدا کنه همین حالا
رویای تو هرچی باشه
گفته بشه پیش خدا
.
.
.
هر صبح پلکهایت فصل جدیدی از زندگی را ورق می زند
سطر اول همیشه این است : خدا همیشه با ماست . . .
پس دوست عزیز بخوانش با لبخند
.
.
پروردگارا . . .
مهارت مراقبت از آنچه را که به ما بخشیده ای
در قلبمان بکار زیرا ما در از دست دادن استاد شده ایم . . .
.
.
.
جواب آزمایش الهی مون ، درست در نمیاد
اگر عمری از حرام و لقمه اش ناشتا نباشیم . . .
.
.
.
شک دارم که خالق دانه های انار
زندگی مرا بی نظم چیده باشد . . .
.
.
.
از خدا برگشتگان را کار چندان سخت نیست
سخت کار ما بُوَد کز ما خدا برگشته است . . .
.
.
.
الهی
همنشین از همنشین رنگ می گیرد، خوشا آنکه با تو همنشین است . . .
.
.
.
خدایا تو میدانی آنچه را که من نمیدانم
در دانستن تو آرامشیست و در ندانستن من تلاطمها
تو خود با آرامشت تلاطمم را آرام ساز . . .
.
.
.
به خاطر بسپاریم که
همراهی خدا با انسان مثل نفس کشیدن است
آرام، بی صدا، همیشگی . . .
.
.
الهــــی
چون در تــــو نگریـم شاهیـــم و تــــاج برســـر
وچون به خــــود نگیریـم، خاکیــــم و خاک برســــر . . .
.
.
.
وقتی چشم امیدتان به خدا باشد و باور و ایمان قوی داشته باشید:
هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که راست نباشد
هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که پیش نیاید
هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که دیر نپاید . . .
.
.
.
ﺷﻌﺎﻉ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻴﺖ ﺭا ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺯﻳﺎﺩ ﻛﻦ ، ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻛﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﺑﺘﻮاﻧﻲ ﻫﻤﻪ ﺭا ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺩﻫﻲ
ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﺎ ﺧﺪا ﻓﺎﺻﻠﻪاﻱ ﻧﻴﺴﺖ . . .
.
.
.
خدایا
خواستم بگویم تنهایم
اما نگاه خندانت مرا شرمگین کرد
چه کسی بهتر از تو
.
.
.
کار خدا نشد ندارد ، او خوب می داند چطور در و تخته را به هم جور کند
خواسته هایت را به او بسپار ، او حتما راهی برای رسیدن ، به تو نشان خواهد داد . . .
.
.
.
خدایا مرا ببخش
که همواره در گرفتاری هایم ؛ دنیا را از تو خواسته ام
الهی دستانی عطا کن که تو را برایم از تو بخواهد . . .
.
.
.
خدایا به تنهاییت قسم ، ما را به انچه که قسمتمان نیست عادت نده
.
.
.
زَهر است عطای خلق هرچندکه دواباشد
حاجت ازکی طلبی جایی که خداباشد . . .
.
.
.
خدایا شکرت که مرا از تمام وابستگی ها می رهانی و ترس از دست دادن را از من دور کردی
و چنان روحم را بزرگ کردی که دلبسته باشم نه وابسته . . .
.
.
وقت دعا خجالت نکش ، نگو من گناهکارم و صدامو نــمیشنوه
اونـی که اون بالاست بیشتر از اونی که تو فکر میکنی هــــواتـو داره . . .
.
.
.
آرامش چیست؟ نگاه به گذشته و شکر خدا
نگاه به آینده و اعتماد به خدا
نگاه به اطراف و جستجوی خدا
نگاه به درون و دیدن خدا
لحظه تان سرشار از بوی خدا!
.
.
.
شک نکن
درست در لحظه ی آخر ، در اوج توکل و در نهایت تاریکی
نوری نمایان می شود ، معجزه ای رخ می دهد
خدا از راه می رسد . . .
.
.
.
روزهایی بدی در زندگی آدم می رسد، که هیچ کسی حتی نمی پرسد
“خوبی؟ “
برای چنین روزهای بدی، نیاز به یگانه مهربانِ دلسوزی داری
به شرطی که در روزهای خوب فراموشش نکرده باشی و نامش چه زیباست. . .
“خداâ€
پیش بابایی می روم و از او می پرسم:
"ازدواج چیست؟"
بابایی هم گوشم را محکم می پیچاند و می گوید:
"این فضولی ها به تو نیومده، هنوز دهنت بوی شیر میده، از این به بعد هم دیگه توی خیابون با دخترای همسایه ها لی لی بازی نمی کنی، ورپریده!"
متوجه حرف های بابایی و ربط آنها به سوالم نمی شوم، بابایی می پرسد:
"خب حالا واسه چی می خوای بدونی ازدواج یعنی چی؟!"
در حالی که در چشمهایم اشک جمع شده است می گویم:
"بابایی بهتر نیست اول دلیل سوالم رو بپرسید و بعد بکشید؟!"
بابایی با چشمانی غضب آلوده می گوید:
"نخیر! از اونجایی که من سلطان خانه هستم و توی یکی از داستان ها شنیدم سلطان جنگل هم همین کار رو می کرد و ابتدا می کشید و سپس تحقیقات می کرد، در نتیجه من همین روال را ادامه خواهم ..." بابایی همانطور که داشت حرف می زد یک دفعه بیهوش روی زمین افتاد، باز هم مامانی با ملاغه سر بابا رو مورد هدف قرار داده بود، این روزها مامان به خاطر تمرین های مستمرش در روزهای آمادگی اش به سر می بره و قدرت ضربه و هدفگیری اش خیلی خوب شده، ملاغه با آنچنان سرعتی به سر بابایی اصابت کرد که با چشم مسلح هم دیده نمی شد.
مامانی گفت:
"در مورد چی صحبت می کردین که باز بابات جو گیر شده بود و می گفت سلطان خونه است؟!"
و من جواب دادم: "در مورد ازدواج"
مامانی اخمهاش توی همدیگه رفت و ماهیتابه رو برداشت و به سمت بابایی که کم کم داشت بهوش می اومد قدم برداشت، مامانی همونطور که به سمت بابایی می اومد گفت: "حالا می خوای سر من هوو بیاری؟! داری بچه رو از همین الان قانع می کنی که یه دونه مامان کافی نیست؟! می دونم چکارت کنم!"
مامانی این جمله رو گفت و محکم با ماهیتابه به سر بابایی زد و بابایی دوباره بیهوش شد.
بعد از بیهوش شدن بابایی، مامان ازم خواست کل جریان رو براش توضیح بدم، منهم گفتم که موضوع انشاء این هفته مون اینه که "ازدواج را توصیف کنید."
بابایی که تازه بهوش اومده بود گفت: "خب خانم! اول تحقیق کن، بعد مجازات کن! کله ام داغون شد!"
و مامانی هم گفت: "منم مثل خودت و اون آقا شیره عمل می کنم، عیبی داره؟!"
بابایی به ماهیتابه که هنوز توی دستای مامانی بود نگاهی کرد و گفت: "نه! حق با شماست!"
مامانی گفت: "توی انشات بنویس همه ی مردها سر و ته یه کرباس هستند!"
بابابزرگ که گوشه ی اتاق نشسته بود و داشت با کانالهای ماهواره ور می رفت و هی شبکه عوض می کرد متوجه صحبت های ما شد و گفت: "نوه ی گلم! بیا پیش خودم برات انشا بگم!"
مامانی هم گفت: "آره برو پیش بابابزرگت، با هشت ازدواج موفق و دوازده ازدواج ناموفقی که داشته می تونه توضیحات خوبی برات در مورد ازدواج بگه!"
پیش بابابزرگ می روم و بابابزرگ می گوید: "ازدواج خیلی چیز خوبی است، و انسان باید ازدواج کند ... راستی خانم معلمتون ازدواج کرده؟ چند سالشه؟ خوشـ ..."
بابابزرگ حرفهایش تمام نشده بود که این بار ملاغه ای از طرف مامان بزرگ به سمت بابابزرگ پرتاب شد، البته چون مامان بزرگ هدفگیری اش مثل مامانی خوب نیست ملاغه به سر من اصابت کرد.
به حالت قهر دفترم رو جمع می کنم و پیش خواهرم می روم، نمی دانم چرا با گفتن موضوع انشاء در چشمان خواهرم اشک جمع می شود و وقتی دلیل اشک های خواهرم رو می پرسم می گوید: "کمی خس و خاشاک رفت توی چشمم!"
البته من هر چی دور و برم رو نگاه می کنم نشانی از گرد و خاک نمی بینم، به خواهر می گویم: "تو در مورد ازدواج چی می دونی؟" و خواهرم باز اشک می ریزد.
ما از این انشاء نتیجه می گیریم بحث در مورد ازدواج خیلی خطرناک است زیرا امکان دارد ملاغه یا ماهیتابه به سرمان اصابت کند، این بود انشای من ...
با تشکر از اهالی خانه که در نوشتن این انشا به من کمک کردند
خودروهای عجیبی در دنیا هستند که صاحبانشان آن ها را باوسیله های عجیبی مانند آهن آلات و … پوشانده اند اما نمونه هایی از این خودروهای جالب نیز وجود دارد که صاحبانشان کارهای دخترانه ای روی خودرو انجام داده اند. یکی از علاقمندی های دختران استفاده از کفش های پاشنه بلند و کیف دستی های جالب و رنگارنگ است، آن ها همیشه دوست دارند بهترین ها را در اختیار داشته باشندو برخی نیز کلکسیون هایی از این وسایل دارند.
“کلی لای” هنرمندی است که علاقه های دخترانه اش را بر روی خودرواش نیز پیاده کرده است. او توانسته یکی از دخترانه ترین خودروهای دنیا را برای استفاده شخصی اش طراحی کند. این هنرمند خودروی “هوندا”خود را با استفاده از کفش پاشنه بلند و وسایل دخترانه تزئین کرده است.
متاسفانه هر ساله شاهدیم که صدها نفر از هموطنانی که برای گذراندن تعطیلات تابستان و اندکی تفریح به دریا خصوصا سواحل خزر میروند، به یکی از بدترین اشکال مرگ که همان غرقشدگی است، گرفتار می شوند و علاوه بر بخطر انداختن جانشان، خاطرهای تلخ را در ذهن و جان بازماندگان بر جای میگذارند. با وجودی که در سالهای اخیر دلیل اصلی مرگ شناگران دریای خزر به خوبی شناخته شده و عنوان شده که "جریانهای شکافنده مهمترین علت غرق شدگی در دریای خزر میباشد"، لیکن از آنجا که اطلاع رسانی کافی در این زمینه صورت نگرفته هر سال در فصل گرما، همان وقایع اسفناک سال قبل تکرار میشوند.
همین روزنامه جام جم دو روز پیش بود که خبر غرق شدن 6 نوجوان در دریای خزر را منتشر کرد که طبق آمارهای تاسف باری که در همین خبر آمده گویای این واقعیت تلخ است که از ابتدای سال 91 تا ابتدای تیر امسال 1160 نفر در دریای خزر غرق شده و به کام مرگ رفته اند ! (لینـک خبـر) لذا به شما دوستان خصوصا آندسته از عزیزانی که قصد سفر به شهرهای شمالی و به دریا زدن دارند توصیه می کنیم اندکی برای مطالعه مواردی که در ذیل آمده وقت بگذارید. مسلما خواندن این چند سطر برای شما و عزیزانتان میتواند اهمیت حیاتی داشته باشد.
شنا در دریا هرگز مشابه شنا در استخر نیست و علاوه بر دانستن فن شنا و داشتن مهارت زیاد، باید ویژگیهای آب دریا را نیز شناخت. آب شور دریا در صورت برخورد با چشم، سوزش چشمی دردناکی ایجاد میکند و تمرکز شناگر را کاملاً از بین برده و او را در یافتن مسیر ساحل ناتوان میکند. در صورت ورود آب دریا به نای و ریه فرد، سرفههای شدیدی ایجاد میشود که عملاً شنا کردن را غیرممکن ساخته و شناگر کاملاً مستأصل میشود. ضربات امواج دریا، فرد را با خود به این سو و آن سو برده، تمام توان و انرژی وی را مستهلک میکنند. گلآلود بودن آبهای ساحلی دریای خزر موجب میشود که حتی با عینک شنا هم نتوان در زیر آب چیز زیادی مشاهده کرد و مثلاً ناحیه کمعمق را از عمیق تشخیص داده یا فرد در حال غرق شدن را در زیر آب یافت. فردی که در چنین شرایطی به دام افتد، بسیار دشوار است تا بتواند خود را از مهلکه نجات دهد. ضمناً مطابق یک اصل، برای شنای افراد بالغ در آبهای دریایی با عمق بیش از یک و نیم متر، نه تنها آنها باید فنون شنا را به خوبی بدانند بلکه لازم است به توان فیزیکی و استقامات بدنی بالای خود نیز اطمینان داشته باشند. حتی با وجود مهارت بالا و توان بدنی فوقالعاده، هنوز هم دریا جای امنی برای شنا نیست، چراکه؛ جریانهای ساحلی از عمده دلایل مرگ شناگران حرفهای میباشند.
امواج دریا با حرکت به سمت ساحل همواره حجم زیادی از آب را به طرف خشکی منتقل میکنند. این حجم وسیع از آب میباید دوباره به داخل دریا برگردد و برای این منظور در نقاطی از ساحل، به صورت تقریباً غیر قابل پیشبینی، درون آب دریا آبراهههایی به طرف دریا ایجاد میشود که در آن آب با سرعت زیادی بر خلاف جهت امواج (یعنی از سمت ساحل به سمت دریا) جریان مییابد. این جریانها کاملاً از امواج آب متفاوت بوده و به آنها جریانهای ساحلی، جریانهای شکافنده (Rip Currents)، یا جریانهای مرگبار گفته میشود که در بسیاری نقاط جهان و بویژه در سواحل دریای خزر، تلفات جانی بسیاری را به بار میآورند.
جریان شکافنده از بالا شبیه یک بادبزن دستی است که دسته آن به سمت ساحل، و دهانه آن به سمت دریا میباشد. دسته این بادبزن بیشترین قدرت را دارد و صرفنظر از اینکه شناگر چقدر شنا بلد است یا چقدر توان جسمی دارد، عملاً برگشت وی به سمت ساحل را غیرممکن ساخته، او را سریعاً با خود به داخل دریا میکشاند. برای درک بهتری از قدرت این جریان باید گفت که سرعت این جریان معمولاً از رکورد سرعت شنای المپیک نیز بالاتر است؛ بدین معنی که حتی بهترین قهرمان شنای المپیک نیز نمیتواند بر خلاف آن شنا کرده و به طرف ساحل برگردد. عرض جریان شکافنده بین ٣ تا بیش از ٦٠ متر، و طول آن به داخل دریا بسیار متفاوت است (گاهی فقط در ناحیۀ شکسته شدن امواج یا همان محلی که موج فرو ریخته و کف سفید رنگ تشکیل میدهد بوده، گاهی نیز تا دهها متر به داخل دریا کشیده میشود).
علائم جریان شکافنده
تشخیص زمان تشکیل جریان شکافنده برای افراد عادی دشوار است. در بسیاری موارد دیده شده که افراد بسیاری در دریا مشغول شنا کردن بوده، همه چیز عادی و خوشایند به نظر میرسد، اما در همین بین یک نفر در میان جریان شکافنده به سادگی و بیسروصدا غرق میشود. لذا جریان شکافنده الزاماً مختص دریاهای طوفانی و مناطق پرخطر نیست. مواقعی که دریا موّاج است، احتمال تشکیل جریانهای شکافنده بسیار زیاد است. لذا در این شرایط نباید وارد آب دریا شد و بهترین کار این است که شنا را به زمانی دیگر موکول کرد و از زیباییهای ساحل لذت برد. توجه داشته باشید که جریانهای شکافنده در تمام دریاها، دریاچهها و اقیانوسها میتوانند رخ دهند. برخی نشانههای قابل رؤیت جریانهای شکافنده عبارتند از:
- آب در محل جریان شکافنده آرام و بدون موج است.
- رنگ آب در محل جریان شکافنده با بقیه نقاط تفاوت دارد (تصاویر بالا).
- خطی از آب کف آلود، خزه یا زباله در محل جریان شکافنده به سمت دریا حرکت میکنند.
- امواجی که به سمت ساحل میآیند، در محل جریان شکافنده دچار شکست میشوند.
- در بسیاری از نقاط در سواحل گیلان و مازندران ساحل ماسهای است. در ساحل ماسهای علایمی شبیه اشکال هلالی وجود دارد. نوک هلال جایی است که جریان شکافنده تشکیل می شود.
روش فرار از جریان شکافنده
چنانچه درون یک جریان شکافنده گرفتار شدید، نخست آرامش خود را حفظ کنید. دوم اینکه هرگز، هرگز و هرگز بر خلاف جریان شکافنده و به سمت ساحل شنا نکنید. این اقدام مرگبار منجر به خسته شدن کامل شناگر شده و شناگر از رمق افتاده به راحتی غرق خواهد شد. در عوض خود را بر روی آب نگاه دارید؛ اکنون دو گزینه پیش روی شماست:
1. اگر توان بدنی بالایی برای شنا دارید
الف. به صورت موازی با ساحل حرکت کرده و از مسیر جریان کاملاً خارج شوید و سپس به صورت مورب به سمت ساحل برگردید.
ب. یا اینکه برای خروج از جریان شکافنده، موازی با ساحل در عمق آب شنا کنید. در اعماق زیرین آب، جریان شکافنده قدرت کمتری دارد. لذا میتوان به این طریق از مسیر جریان فرار کرده، آنگاه از آب عمیق به آرامی و به صورت مورب به سطح بازگشت و به صورت مورب به ساحل برگشت. دقت کنید که این روش نیازمند توانایی حبس نسبتاً طولانی تنفس میباشد.
2. اگر توان بدنی معمولی دارید
هم جهت با جریان به سمت دریا حرکت کنید. معمولاً جریان پس از طی چندین متر تا چند ده متر، قدرت خود را از دست میدهد. در اینجا میتوانید با صورت موازی با ساحل از جریان فرار کرده و پس از طی چندین متر و دور شدن از جریان، ابتدا نفس بگیرید، سپس تقاضای کمک کنید و بعد به صورت مورب به سمت ساحل برگردید. لازم به ذکر است که معمولاً دریا در خارج ناحیه شکست امواج آرامتر است. ناحیه شکست امواج، ناحیهای است که موج در آنجا فرو ریخته و به رنگ کف سفید دیده میشود، و این ناحیه برای شناکردن مناسب نیست. بنابراین شناگری که بتواند خود را در در خارج ناحیه شکست امواج روی سطح آب نگاه دارد، از جریان شکافنده در امان خواهد بود (البته به طور کلی فاصله گرفتن زیاد از ساحل برای بیشتر شناگران به هیچ وجه قابل توصیه نیست).
برای هر دو دسته افراد با توان بدنی بالا و با توان بدنی معمولی
اگر تشخیص دادید که کمکی به شما نخواهد رسید و باید با توان خود به طرف ساحل برگردید، همراه با امواج خود را به ساحل برسانید. هنگامی که امواج بزرگ به سمت شما میآیند، چند ثانیه نفس بگیرید و حدود یک متر زیر آب بروید تا از ضربه موج در امان بمانید. توجه داشته باشید که ممکن است دوباره درون جریان شکافنده دیگری گرفتار شوید. در این هنگام نیز شک نکرده و اجباراً همراه آن به سوی دریا برگردید، ولی مجدداً بر طبق اصول پیشگفته به سمت ساحل بازگشت کنید.
چند توصیه مهم
جریان شکافنده معمولاً بسیار قوی بوده و به راحتی میتواند حتی جان شناگران بسیار ماهر را به خطر اندازد. اگر شما یا عزیزانتان هنوز شنا در دریا را بطور کامل فرا نگرفتهاید، اگر به توان بدنی خود برای شنا کردن در دریای مواج و فنون شناور نگه داشتن خود بر روی موج اطمینان ندارید، بهترین کار این است که در دریا شنا نکنید. یا لااقل در همان لبۀ دریا از خنکی آب لذت ببرید و دچار دردسرهای فوق و مصیبتهای جبرانناپذیر نگردید.
در بستر آب سواحل دریای خزر (به ویژه از آستارا تا نکا) پشتههای ماسهای وجود دارد که با ایستادن بر روی آنها چنین تصور میشود که در ناحیه کمعمقی حضور داریم. ولی با فقط اندکی جابهجایی، عمق آب شدیداً افزایش مییابد؛ ضمناً پشتههای ماسهای ناپایدار بوده و گاهی زیر پای فرد فرو ریخته و او را در عمق زیاد آب گرفتار میکنند. در برخی مناطق نیز عمق آب به صورت ناگهانی زیاد میشود. این حالت مشابه این است که بر روی لبۀ کوهی حرکت کنید که با یک قدم به جلو، زیر پایتان درّهای پدیدار شود. فردی که شنا بلد نباشد، دیگر نمیتواند به عقب برگردد و به همین راحتی جان خود را از دست میدهد.
بالا آمدن آب دریای خزر در چند سال اخیر موجب شده که بسیاری از ساختمانها و تأسیسات ساحلی و چاههای آب و فاضلاب آنها، در زیر آب ساحل مدفون شوند. در سواحلی که پاکسازی صورت نگرفته، شناگر در هنگام شیرجه ممکن است با اشیاء چوبی و فلزی و سنگی به جای مانده از این ساختمانها برخورد کند. ضمناً چاههای آب و فاضلاب میتوانند شناگران را به داخل خود بمکند.
لذا اگر قصد شنا دارید؛ در مناطق پاکسازی شده و در حضور نجات غریق به این امر اقدام کنید و باور کنید که بسیاری از مناطق "شنا ممنوع" با توجه به خطرات ساحل آن ناحیه و متعاقب مرگ و میرهای بسیاری که داشته است به این نام لقب گرفتهاند. فراموش نکنید که دریا در عین زیبایی و آرامش، جان انسانهای عزیز بسیاری را گرفته است؛ افرادی که هرگز در هنگام ورود به آب، تصورش را هم نمیکردند با چنین مرگ دلخراشی با زندگی وداع کنند.
تعداد صفحات : 90