گفتم : خسته ام
گفتی: هرگز از رحمت خدا نا امید مباشید.(زمر-۵۳ )
گفتم : کسی را ندارم
گفتی: از رگ گردن به تو نزدیکترم.(ق-۱۶ )
گفتم : انگار مرا فراموش کرده ای
گفتی: مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.(بقره-۱۵۲ )
گفتم : دلم خیلی گرفته
گفتی: باید به فضل و رحمت خدا شادمان شوید.(یونس-۵۸ )
گفتم : خیلی تنهام
گفتی : آیا خداوند برای بنده ی خویش کافی نیست؟(زمر-۳۶ )
گفتم : تا کی باید صبر کنم؟
گفتی: و تو چه میدانی!شاید آن ساعت بسیار نزدیک باشد.(احزاب-۶۳)
گفتی: هرگز از رحمت خدا نا امید مباشید.(زمر-۵۳ )
گفتم : کسی را ندارم
گفتی: از رگ گردن به تو نزدیکترم.(ق-۱۶ )
گفتم : انگار مرا فراموش کرده ای
گفتی: مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.(بقره-۱۵۲ )
گفتم : دلم خیلی گرفته
گفتی: باید به فضل و رحمت خدا شادمان شوید.(یونس-۵۸ )
گفتم : خیلی تنهام
گفتی : آیا خداوند برای بنده ی خویش کافی نیست؟(زمر-۳۶ )
گفتم : تا کی باید صبر کنم؟
گفتی: و تو چه میدانی!شاید آن ساعت بسیار نزدیک باشد.(احزاب-۶۳)