این نظر توسط بابلی ریکا در تاریخ 1393/04/18 و 2:46 دقیقه ارسال شده است | |||
. آخر شب بود
مست وخراب از کوچه ای میگذشتم ؛ناگهان دوروبرم پر از گرگهای ناشناس شد!! سر دسته آنها جلو آمد سربالا بردم ودیدم او همان است که بیادش مست کردم !! نیش خندی زدم وگفتم : بزن ...! زد ..! باورم نمیشد! اوهمان بره ای بود که خودم گرگش کردم ... خیلی خوشم اومد اگه میشه به منم سر بزن ممنونم یه دنیا |