loading...
حرفهای رنگین کمانی
رمیصا فخاری فر بازدید : 105 پنجشنبه 10 مرداد 1392 نظرات (0)

یت الله مجتبی تهرانی رضوان الله علیه در شش سال پایانی عمر شریف خود ، جلسات درس اخلاق شان که در ماه مبارک رمضان برگزار میشد را ، به مناسبت ارتباط وثیقی که در این ماه بین «عبد» و «ربّ» ایجاد میشود ، به موضوع «دعا» که بهترین و کامل ترین تجلّی این ارتباط است اختصاص میدادند. ایشان این موضوع را مبتنی بر آیات و روایات و با استمداد از مبانی عمیق اعتقادی و عرفانی شیعه ، با بیانی ساده و شیوا در ابعاد گوناگون بررسی و تحلیل میکردند. اما به حق میتوان ادعا کرد اوج این جلسات ، جلسات شب های قدر بود که در مسجد جامع بازار تهران برگزار میشد و ایشان براساس روایات ، قدم به قدم ، به مخاطبین شان تعلیم میکردند که در این شب چگونه باید دعا کرد و دقیقا چه خواست و... و سپس با نفس حقی که داشتند ، و روضه و مناجاتی که زمزمه میکردند ، قدم به قدم روح تشنگان وصل را با خود همراه میکردند....

آنچه در ذیل می آید ، چکیده ایست از آنچه ایشان در شب های قدر ِ یکی از سال های اخیر بیان فرمودند و یکی از دوستان به تنظیم آن پرداخته است. این نوشتار قبلا در نشریه ی پرسمان منتشر شده است ؛ اما به دلیل اهمیت آن ، اینجا نیز بازنشر میشود...

 

میدانم بسیار شنیده‌ای که قدر را باید قدر دانست، قدرِ آدمی را قدر می سازد، قدر است که قدرشناسمان می‏کند و در قدر، توان تغییر تقدیر است.

 

تمامی اینها، معرفت ناب شیعی است؛ اما نمی‌شود بزرگی چنین توصیفاتی از شبی کند و راه رسیدن به این عظمت‌ها را نگوید؛ زیرا این مکتب، مکتب نور و حکمت است؛ مکتب آل الله است و من سال‌ها دنبال این بودم که دریابم راه رسیدن به این معارف چیست و آن را تنها در کلام تربیت شدگان همین مکتب یافتم.

 

قلب رمضان

 

در بین ایام و لیالی ماه مبارک رمضان، شب‏های قدر، از نظر اجابت دعا، مورد تأکید خاص قرار گرفته‌اند؛ حتّی در روایتی امام صادق علیه‏السلام فرمود: «قَلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ لَیْلَةُ الْقَدْرِ»1؛ یعنی آن شبی که از نظر آثار در پذیرش درخواست‏های عبد توسط ربّ، برجسته‏ترینِ شب‏هاست، شب قدر است.

 

در شب قدر، چگونه دعا کنیم؟

 

شخصی به خدمت امام صادق علیه‏السلام و می‏گوید: آقا! من دعا می‏کنم؛ ولی دعاهایم به اجابت نمی‏رسد؛ چه کار کنم؟ حضرت می‏فرماید: تو باید از جهت دعا وارد شوی و دعا کنی. تو راه دعا را گم کرده‏ای. اگر از خدا تقاضا کنی، امّا از همان راه دعا، اگرچه گناهکار هم باشی، جوابت را به تو می‏دهد.

 

بعد حضرت به او دستورالعمل می‏دهد؛ ابتدا مسئله حمد و ثنای الهی را مطرح می‏فرماید که خودش بحث جداگانه دارد و بعد این جمله را دارد: «ثُمَّ تَعْتَرِفُ بِذُنُوبِکَ ذَنْبٍ ذَنْبٍ»؛ یعنی پیش خدا که رفتی، به یکایک گناهانت اعتراف کن و بگو بد کردم. و هر مقدار که یادت می‏آید چه کردی را اقرار کن و بعد می‏فرماید: آن چیزهایی را که بر تو پوشیده است، اجمالاً اعتراف کن و بعد آن جا عذرخواهی کن و بگو حالا از ما چشم‏پوشی کن.

 

در مرحله بعد، باید در دلت تصمیم بگیری که دیگر گناه نکنی؛ عذرخواهی کن و پوزش بطلب و بعد هم در دلت - نه زبانت - واقعاً بنا بگذار که دیگر این کارها را نکنی. پوزش هم که می‏طلبی، با حالت پشیمانی و صدق نیت و با خوف و رجا باشد.

 

مرحله نهایی، این است که طلب مغفرت را با این دعا تکمیل کنی و بعد به سراغ سایر خواسته‌هایت بروی و آن این که از خدا کمک بخواه که مطیع او شوی!

 

حضرت می‏فرماید: حالا که می‏خواهی با خدا حرف بزنی، بگو خدایا! من معذرت می‏خواهم از گناهانم؛ من از تو می‏خواهم که از من بگذری و توبه‏ام را بپذیری و امّا تنها خواسته‏ات این نباشد و از خدا فقط نخواه که از گناهانت بگذرد؛ بلکه در دعاهایی که این شب‏ها می‏کنید، از خدا بخواهید که خدا کمکتان کند که سال آینده مطیع خدا باشید.

 

درباره طلب مغفرت، نباید تصور شود که امری سخت است؛ نه، بلکه فقط یک توجه کافی است!

 

آن‏وقت مطمئن باش که او هم می‏گذرد. من یقین دارم و اصلاً اعتقادم این است که آنهایی که امشب «یک توجه» به خدا کرده‏اند، همه آنها آمرزیده هستند و با همین یک توجه که «خدایا ما بد کردیم»، همه چیز تمام می‏شود و او هم کار را تمام می‏کند. پس اوّل، معذرت‏خواهی کن؛ بعد هم طلب کمک کن که سال آینده دیگر من این‏طور عمل نکنم و بگو خدایا! تو خودت دستم را بگیر. این روش دعا کردن را به ما یاد داده‏اند.

 

بنابراین، در بهترین ایام و بهترین موقعیت‏ها که دعا به اجابت می‏رسد، آن هم در حالی که خودش مرا دعوت کرده و گفته است بیا و من هم آمده‏ام و سرافکنده هم هستم، اعتراف هم ‏می‏کنم به این که من بد کرده‏ام، تصمیم می‏گیرم که دیگر بد نکنم. اینها همه مقدمه این است که بتوانم از خدا درخواست کنم.

 

اینجاست که خطاب می‏رسد حالا چه می‏خواهی و درخواستت چیست؟

 

چه بخواهیم ؟

 

ما چون مخلوقیم، همه تنگ‏نظریم؛ یعنی چون محدودیم، خدا را هم مثل خودمان فرض می‏کنیم؛ امّا این تصور اشتباه است. در معارف ما آمده که آن چه را که به ذهنت می‏آید، از خدا بخواه؛ امّا به این بسنده نکن و بگو: خدایا! اینهایی که به ذهن من می‏رسد، همین است؛ امّا سال آینده ما نمی‏دانیم چه گرفتاری‏هایی ممکن است برای ما پیش بیاید و یک چیزهایی هست که ما به آنها محتاج می‏شویم و الآن به فکرمان هم نمی‏آید؛ پس اکتفا کردن به این گرفتاری‏هایی که در ذهنمان هست یا احتیاجات فعلیه‏ای که الآن داریم، اشتباه است.

 

از دیگر سو محدود بودنمان نیز برایمان اضطرابی سخت حاصل می‏کند و شاید هر سال به این می‌اندیشیم که غیر از این حاجات فعلی‌مان چه بخواهیم. با دیدی کلان و کلی می‏توانیم تمام خواسته هایمان را در دو خواسته مختصر، ترمیم گذشته و ترسیم آینده، خلاصه کنیم؛ اما حقیقت این دو امر چیست؟

 

ترمیم گذشته

 

همه ما در سال گذشته، گناه‏ها و خطاهایی مرتکب شده‏ایم و حالا اگر انسان بخواهد بهترین ترمیم شامل حالش شود، تنها راهش، استغفار و پناه بردن به غفاریت خداوند است.

 

از طرف دیگر، مقام غفاریت خداوند موجب پدید آمدن ستاریت خاصّ خداوند - ستارالعیوب بودن - می‌شود؛ اما غفاریت خداوند، سه گونه ستاریت را به دنبال دارد که عبارتند از:

 

 

1.       برطرف کردن تبعات گناه

 

اوّل آن‏که وقتی خداوند ما را می‏آمرزد، نمی‏گذارد تبعات گناه، دامنگیر ما شود. تبعات گناه ما، همان جهنم و عقوبت الهی است. در این قسم از ستاریت خاصّ الهی، خداوند نمیگذارد که تبعات معصیت، دامنگیر فرد گناهکار شود و او پس از مرگ، عذاب شود.

 

 

2.       پوشیدن معصیت از شاهدان

 

اگر کسی مرتکب گناه و خطا شود، تمام موجوداتی که در ارتباط با او بوده‏اند، چه فرشتگان رقیب و عتید و چه زمین و زمان و حتّی اعضا و جوارح وی، از گناه او مطلع میشوند. در قرآن آمده است: روز قیامت، دست و پا و زبان ایشان، برضد آنها به کارهایی که کرده‏اند، گواهی میدهند؛ زیرا از اعمال او مطلع هستند و قسم دوم از ستاریت ناشی از غفاریت آن است که خداوند به موجوداتی که از این معصیت آگاه هستند، می‏فرماید دیگر برضد او گواهی ندهید.

 

 

3.       امحاء گناهان

 

اما ما امشب از خدا، چیز دیگری می‏خواهیم و آن این‏که نه تنها این گناهان به ما زیان نرسانند و این شاهدان برضد ما شهادت ندهند؛ بلکه از خدا می‏خواهیم که این معصیت‏ها را محو کند. سخن امشب ما با خدا این است: خدایا! امشب مرا پاک کن و این پلیدی‏ها را از وجود من دور ساز و مرا تطهیر کن! این، نوع سوم از ستاریت ناشی از غفاریت است که نوع کامل و اتمّ آن است.

 

معاویه بن عمار می‌گوید: امام صادق علیه‌السلام فرمود: هنگامی که بنده مؤمن خالصانه توبه کرد، اوّلین اثرش این است که مورد محبّت خدا قرار میگیرد و خداوند، ستاریت خود را در دنیا و آخرت، شامل حال او می‏کند. من عرض کردم چگونه؟ حضرت فرمود: خداوند ابتدا به رقیب و عتید خطاب میکند که عیوب او را فراموش کنید؛ سپس به اعضا و جوارح میگوید: شما هم فراموش کنید و پس از آن به زمین نیز می‏گوید: آن چه را که بر روی تو معصیت کرد فراموش کن!2 چنین بنده‏ای، روز قیامت، وقتی خدا را ملاقات می‏کند، هیچ موجودی برضد او شهادت نمی‏دهد!

 

ترسیم آینده چیست؟

 

در باب «آداب ضیافت و میهمانی» روایات بسیاری داریم. بعضی روایات به نحو کلّی دعوت به میهمان‏نوازی می‏کنند. پیغمبر اکرم صلّی‏الله‏علیه‏وآله می‌فرماید: کسی که ایمان به مبدأ و معاد دارد، باید خوب مهمان‏نوازی و اکرام کند.3 در وصیتهایی که علی علیهالسلام در شب بیست‏و‏یکم به فرزندش کرد، اموری را فرمود که یکی از آنها این بود:

 

میهمان‏نواز باش4 و حتّی حضرت نسبت به قاتل خود نیز سفارش کرد که از او به خوبی پذیرایی کنید.
خصوصیات زیادی در بحث میهمان‏نوازی و میهمان‏داری بیان شده است که نمونه‏هایی را عرض میکنم. امام صادق علیهالسلام می‌فرماید: مبادا به میهمانی که در خانه تو وارد شده، بگویی آیا امروز چیزی خورده‏ای یا خیر؛ بلکه هر چیزی داری، پیش او بگذار و از او پذیرایی کن! حدّ اعلای جود و سخاوت این است که میزبان آن چه را دارد، در کاسه اخلاص گذاشته، نزد میهمان بگذارد.5

 

نقل شده که اگر میهمان خواست برود، او را در رفتن، کمک نکن و کرم در این است که هر چه میهمان بیشتر مصرف کند، صاحب‏خانه بیشتر خوشحال شود. علی علیهالسلام می‌فرماید: هر چه میهمان بیشتر مصرف کند، خوشحالتر میشوم.6 پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید: اگر میهمان، خودش خواست برود، او را احترام کن و تا در منزل، او را همراهی کن.7 اینها همه از آداب الهی است؛ چون تمام این دستورهایی که انبیا و اولیا میدادند -‏ اعمّ از الزامی و غیر الزامی - همه دستورهای الهی بوده است.

اهل معرفت می‏گویند: ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی است. ماه رمضان، خانه میهمانی خداست. ماه رمضان، ظرف زمان و مکان میهمانی خدا از بندگانش است. این محل، محل پذیرایی میهمانهاست و این مقطع زمانی، مقطع پذیرایی خدا از انسانهاست. ماه رمضان، ماهی است که شما به میهمانی خدا دعوت شده‏اید. شما در این ماه، مورد کرامت خاصّ الهی قرار میگیرید.

 

آیا امکان دارد که خدا به انبیا و اولیا بگوید که به مردم بگویید این‏گونه میهمان‏داری کنید؛ امّا خودش به گونه‏ای دیگر میهمان‏داری کند؟ مگر میشود خدا آداب ضیافت را به من بفرماید و خودش عمل نکند؟ آیا قبیح نیست که در این ماه رمضان که خدا مرا به خانه خودش میهمان کرده، از من سؤال کند چه چیزی همراه خودت آورده‏ای؟!
من میهمان شخصی کریم شده‏ام و چیزی هم به همراه ندارم؛ نه حسناتی دارم و نه قلبی سلیم. آیا وقتی کسی در خانه کریم میهمان میشود، توشهاش را نیز همراه خود میبرد؟ چه زشت است این عمل! امشب همه‎ ما دست‏خالی آمدهایم و میخواهیم دست پر برویم. اِطعام این میهمانی چیست؟ اطعام این میهمانی در خطبه پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله آمده است؛ «برکت، رحمت و مغفرت». تمام خیرات عالم از این سه چیز نشأت میگیرد. پس هر چه بخواهی، در این سه گنجانده شده است.

 

پی‌نوشت‌ها:
1. 
مجلسی، بحارالانوار، ج 55، ص 376.
2. 
همان، ج 6، ص 28.
3. 
همان، ج 59، ص 292.
4. 
همان، ج 43، ص 202.
5. 
همان، ج 72، ص 455.
6. 
غررالحکم، ص 377.
7. 
بحارالانوار، ج 72، ص 451

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2692
  • کل نظرات : 185
  • افراد آنلاین : 103
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 274
  • آی پی دیروز : 62
  • بازدید امروز : 947
  • باردید دیروز : 291
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 2,176
  • بازدید ماه : 6,439
  • بازدید سال : 30,194
  • بازدید کلی : 286,196