loading...
حرفهای رنگین کمانی
رمیصا فخاری فر بازدید : 66 چهارشنبه 05 تیر 1392 نظرات (0)

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 


روزی یک زوج، بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن
 
گرفتند. آنها در شهر مشهور شده بودند به خاطر اینکه در طول
 
25 سال حتی کوچکترین اختلافی با هم نداشتند. تو این
 
مراسم سردبیرهای روزنامه های محلی هم جمع شده بودند تا
 
علت مشهور بودنشون )رازخوشبختیشونو) بفهمن. سردبیر
 
میگه: آقا واقعا باور کردنی نیست؟ یه همچین چیزی چطور
 
ممکنه؟ مرد روزای ماه عسل رو بیاد میاره و میگه: بعد از ازدواج
 
 
برای ماه عسل به شمیلا رفتیم. اونجا برای اسب سواری،دو تا
 
 
اسب مختلف انتخاب کردیم. اسبی که من انتخاب کرده بودم
 
خوب بود. ولی اسب همسرم به نظریه کم سرکش بود. سر
 
راهمون اسب ناگهان پرید و همسرم رو از زین انداخت.
 
همسرم خودشو جمع و جور کرد و به پشت اسب زد و
 
گفت:"این بار اولته" بعد از چند دقیقه دوباره همون اتفاق افتاد.
 
 
این بار همسرم نگاهی با آرامش به اسب کرد و گفت: " این بار
 
 
دومته" و بعد سوار اسب شد و راه افتادیم وقتی که اسب برای
 
سومین بار همسرم رو انداخت؛ همسرم خیلی با آرامش
 
تفنگشو از کیف در آورد و با آرامششلیک کرد و اون اسب رو
 
کشت. سرهمسرم داد کشیدم و گفتم: " چیکار کردی روانی؟
 
 
دیوونه شدی؟ حیوون بیچاره رو چرا کشتی؟ همسرم یه
 
نگاهی به من کرد و گفت: " این بار اولته."!!!!!!!!
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2692
  • کل نظرات : 185
  • افراد آنلاین : 132
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 303
  • آی پی دیروز : 62
  • بازدید امروز : 1,769
  • باردید دیروز : 291
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 2,998
  • بازدید ماه : 7,261
  • بازدید سال : 31,016
  • بازدید کلی : 287,018