يك كلبه خراب و كمى پنجره
يك ذره آفتاب و كمى پنجره
اى كاش جاى اين همه ديوار و سنگ
آئينه بود و آب و كمى پنجره
در اين سياه چال سراسر سؤال
چشم و دلى مجاب و كمى پنجره
بويى زنان و گل به همه مى رسيد
با برگى از كتاب و كمى پنجره
موسيقى سكوت شب و بوى سيب
يك قطعه شعر ناب و كمى پنجره
يك ذره آفتاب و كمى پنجره
اى كاش جاى اين همه ديوار و سنگ
آئينه بود و آب و كمى پنجره
در اين سياه چال سراسر سؤال
چشم و دلى مجاب و كمى پنجره
بويى زنان و گل به همه مى رسيد
با برگى از كتاب و كمى پنجره
موسيقى سكوت شب و بوى سيب
يك قطعه شعر ناب و كمى پنجره