loading...
حرفهای رنگین کمانی
رمیصا فخاری فر بازدید : 48 دوشنبه 30 بهمن 1391 نظرات (0)

http://avaline.ir/media/k2/galleries/838/7967.jpg

 

 

به كويت با دل شاد آمدم با چشم تر رفتم
به دل اميد درمان داشتم درمانده تر رفتم

تو كوته دستيم ميخواستي ورنه من مسكين
به راه عشق اگر از پا در افتادم به سر رفتم

نيامد دامن وصلت به دستم هر چه كوشيدم
زكويت عاقبت با دامني خونين جگر رفتم

حريفان هر يك آوردند از سوداي خود سودي
زيان آورده من بودم كه دنبال هنر رفتم

ندانستم كه تو كي آمدي اي دوست كي رفتي
به من تا مژده آوردند, من از خود به در رفتم

تو قدر من ندانستي و حيف از بلبلي چون من
كه از خار غمت اي گل خونينه پر رفتم

مرا آزردي و گفتم كه خواهم رفت از كويت
بلي رفتم ولي هر جا كه رفتم در به در رفتم

به پايت ريختم اشكي و رفتم, در گذر از من
از اين ره بر نميگردم كه چون شمع سحر رفتم

تو رشك آفتابي كي به دست سايه مي آیی ؟
دريغا آخر از كوي تو با غم همسفر رفتم

(هوشنگ ابتهاج)

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2692
  • کل نظرات : 185
  • افراد آنلاین : 107
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 263
  • آی پی دیروز : 62
  • بازدید امروز : 845
  • باردید دیروز : 291
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 2,074
  • بازدید ماه : 6,337
  • بازدید سال : 30,092
  • بازدید کلی : 286,094