loading...
حرفهای رنگین کمانی
رمیصا فخاری فر بازدید : 57 چهارشنبه 06 دی 1391 نظرات (0)

 

خانمی وارد داروخانه می‌شه و به دکتر داروساز می‌گه که به
سیانور احتیاج داره!
داروسازه می‌گه واسه چی سیانور می‌‌خوای؟ خانمه توضیح می‌ده
که لازمه شوهرش را
 مسموم کنه.

چشم‌های داروسازه چهارتا می‌شه و می گه: خدا رحم کنه،
خانوم من نمی‌تونم به شما
سیانور بدم که برید و شوهرتان را بکُشید! این بر خلاف
قوانینه! من مجوز کارم را
از دست خواهم داد..... هر دوی ما را زندانی خواهند کرد
و دیگه بدتر از این نمی
 شه! نه خانوم، نـــه! شما حق ندارید سیانور
داشته باشید و حداقل من به شما
 سیانور نخواهم داد

 بعد از این حرف خانمه دستش رو می بره
داخل کیفش و از اون یه عکس میاره بیرون؛
 عکسی که در اون شوهرش و زن داروسازه
توی یه رستوران داشتند شام می‌خوردند.
 داروسازه به عکسه نگاه می کنه و می گه: 
چرا به من نگفته بودید که نسخه دارید.

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2692
  • کل نظرات : 185
  • افراد آنلاین : 115
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 285
  • آی پی دیروز : 62
  • بازدید امروز : 1,071
  • باردید دیروز : 291
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 2,300
  • بازدید ماه : 6,563
  • بازدید سال : 30,318
  • بازدید کلی : 286,320